کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وطس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وطس
لغتنامه دهخدا
وطس . [ وَ ] (ع مص ) سخت زدن زمین را به موزه و جز آن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از تاج المصادر بیهقی ). || شکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چیزی شکستن . (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء).
-
وطس
لغتنامه دهخدا
وطس . [ وُ طُ ] (ع اِ) ج ِ وطیس . (اقرب الموارد). رجوع به وطیس شود.
-
واژههای همآوا
-
وطث
لغتنامه دهخدا
وطث . [ وَ ] (ع مص ) سخت پای بر زمین زدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شکستن
لغتنامه دهخدا
شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص ) چیزی را چندین پاره کردن و خرد کردن و ریزریز کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . قطعه قطعه کردن . پاره پاره کردن . کسر. اشکستن . بشکستن . تفتیت . وطس . هدّ. فض ّ. وقم . اسم مصدر از آن شکنش است که مرخم آن شکن مستعمل است . (ی...