کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وشوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وشوع
لغتنامه دهخدا
وشوع . [ وَ ] (ع اِ) گیاه متفرق که در کوه روید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || داروی دردهان ریختنی . (منتهی الارب ). دارویی که در میان دهن فروکنند. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). وجور. (بحر الجواهر) (اقرب الموارد). ج ، وشوعات .
-
وشوع
لغتنامه دهخدا
وشوع . [ وُ] (ع اِ) ج ِ وشع. (منتهی الارب ). رجوع به وشع شود.
-
جستوجو در متن
-
وشوعات
لغتنامه دهخدا
وشوعات . [ وَ ] (ع اِ) ج ِ وشوع . داروهای دردهان ریختنی . (منتهی الارب ). رجوع به وَشوع شود.
-
وشوغ
لغتنامه دهخدا
وشوغ . [ وَ] (ع اِ) وشوع . دارویی که در دهان ریزند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وَشوع شود.
-
وشع
لغتنامه دهخدا
وشع. [ وَ ] (ع مص ) درآمیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برشدن بر کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برآمدن سپیدی موی بر سر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برآمدن...