کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وشنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وشنه
لغتنامه دهخدا
وشنه . [ وَ ن َ/ ن ِ ] (اِ) شیهه ٔ اسب . بانگ اسب . (ناظم الاطباء).
-
وشنه
لغتنامه دهخدا
وشنه . [ وِ ن َ / ن ِ ] (اِ) گیاه کنب و شاهدانه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای مشابه
-
وشنه آب
لغتنامه دهخدا
وشنه آب . [ وِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بنگاب . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
-
وشنه لعابی
لغتنامه دهخدا
وشنه لعابی . [ وِ ن َ / ن ِ ل ُ ] (اِ مرکب ) حلوای کنب . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
وشناب
لغتنامه دهخدا
وشناب . [ وِ / وَ ] (اِ مرکب ) بنگاب . (ناظم الاطباء).وشنه آب . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به وشنه آب شود.
-
چراسیا
لغتنامه دهخدا
چراسیا. [ چ َ ] (اِ) جراسیا. (ناظم الاطباء). قراسیا. گیلاس .آلبالو . رجوع به جراسیا شود. || وشنه و شاهدانه . (ناظم الاطباء).
-
ادلب
لغتنامه دهخدا
ادلب . [ اِ؟ ] (اِخ ) کرسی قضائی است بهمین اسم در لواء حلب . قضاء ادلب مشتمل بر نواحی اریحا و سرمین و معرة مصرین و 104 قریه است که دارای خانه های بسیارند. و قصبه ٔ ادلب در مغرب حلب و بمسافت 12 ساعته راه از آنست و هوائی نیک دارد و در بن کوهی واقع شده ...
-
ادرنه
لغتنامه دهخدا
ادرنه . [ اَ دِ ن َ ] (اِخ ) ولایتی از ولایات عثمانیه (ترکیه ٔ جدید) در روم ایلی از بخش ترکیه ٔ اروپا. در شمال آن امینه طاغ و خواجه بلقان و در مشرق آن بحر اسود و در جنوب ولایت آستانه و بحر مرمر یا داردانل و ارخبیل [ آرشی پل = گنگبار ] و در مغرب دسپتو...