کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وسیل
لغتنامه دهخدا
وسیل . [ وَ] (ع اِ) ج ِ وسیلة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به وسیله شود. || گویندلغتی است در وسیلة. (اقرب الموارد). رجوع به وسیله شود : برحسب دلخواه و ارادت ایشان ساخته میگردانید بی واسطه ٔ وسیلی و شفیعی . (تاریخ قم ص 5).
-
واژههای همآوا
-
وثیل
لغتنامه دهخدا
وثیل . [ وَ ] (ع ص ، اِ) پوست درخت خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). لیف درخت خرما. (ناظم الاطباء). || درخت کهن سال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رسن دلو سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریسمان سست . (ناظم الاطباء). || رسن کهنه ٔ لیف خرما. (منته...
-
وصیل
لغتنامه دهخدا
وصیل . [ وَ ] (ع ص ) آنکه با تو درآید ورود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه با دیگری درآید و با او بیرون رود. (اقرب الموارد). آنکه با کسی همراه باشد در خروج و دخول . (ناظم الاطباء). || دوست همدم و مصاحب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || (اِ) برد یم...
-
جستوجو در متن
-
مواج
لغتنامه دهخدا
مواج . [ م َوْ وا ] (ع ص ) دریای موج دار و متلاطم . (ناظم الاطباء). خیزابه دار. خیزابدار. پرموج . بسیارخیزابه . موج زن . بسیارموج زن . بسیارموج . شکن گیر. خیزابه گیر. خیزاب گیر. (یادداشت مؤلف ) : در مقدمه ٔ لشکر او قرب دویست مربط فیل بود... و بر عقب...
-
وسیله
لغتنامه دهخدا
وسیله . [ وَ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) دستاویز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنچه باعث تقرب به غیر شود. (تعریفات ). آنچه به توسط آن به دیگری تقرب جویند. (از فرهنگ فارسی معین ). || سبب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). علت . (فرهن...
-
حاتم
لغتنامه دهخدا
حاتم .[ ت ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد طائی مکنی به ابوسفانه . مردی سخی و جوانمرد ازقبیله ٔ طی ّ که عرب به سخا و کرم وی مَثل زند: اکرم من حاتم طی . و در فارسی مثل حاتم یا مثل حاتم طائی گویند. و از آن سخت سخی و بخشنده خواهند : ای دریغ آن حر هنگام سخا حا...