کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسادة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وسادة
لغتنامه دهخدا
وسادة. [ وَ / وِ / وُ دَ ] (ع اِ) بالین . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تکیه جای . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || متکا. (ناظم الاطباء). نازبالش . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بالش . (مهذب الاس...
-
جستوجو در متن
-
وسادات
لغتنامه دهخدا
وسادات . [ وِ ] (ع اِ) ج ِ وسادة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به وسادة شود.
-
وساید
لغتنامه دهخدا
وساید. [ وَ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ وسادة. (ناظم الاطباء). رجوع به وسادة و وسائد شود.
-
بالشک
لغتنامه دهخدا
بالشک . [ ل ِ ] (اِ) بالشت که زیر سر گذارند. (برهان قاطع). وساده . متکا.
-
اجرنباء
لغتنامه دهخدا
اجرنباء. [ اِ رِم ْ ] (ع مص ) بی تکیه خواب کردن . (منتهی الارب ). خُفتن بی وساده .
-
اسادة
لغتنامه دهخدا
اسادة. [ اِ دَ ] (ع اِ) بالش . (مهذب الاسماء) (غیاث ). وسادة. (غیاث ). بالین . ج ، اُسُد.
-
مستأجز
لغتنامه دهخدا
مستأجز. [ م ُ ت َءْ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیجاز. بر وساده خم شونده و بر بالش تکیه نکننده . (منتهی الارب ). کسی که بر بالش خم شود و بر آن تکیه نکند، و گویند کسی که از وساده دور شود. (اقرب الموارد). رجوع به استئجاز و استیجاز شود.
-
صخیرات
لغتنامه دهخدا
صخیرات . [ ص ُ خ َ ] (اِخ ) مصغر جمع صخرة و آن صُخَیْرات ُ الثﱡمام است و نبتی است ضعیف که آن را خوص یاشبه خوص است و بسا که آن را در وسادة کنند و آن منزل رسول (ص ) است به بدر بین سیالة و فرش و در مغازی صخیرات الیمام آمده است . رجوع به صخیرات الثمام شو...
-
طوی
لغتنامه دهخدا
طوی . [ طَ ] (ع ص ) طَو. طاو. مرد لاغرشکم . شاعر گوید : فقام فادنی من وسادی وساده طوی البطن ممشوق الذراعین شرحب . ؟ (ازمنتهی الارب ).رجل ٌطوی البطن ؛ مرد باریک میان . (مهذب الاسماء).
-
وسائد
لغتنامه دهخدا
وسائد. [ وَ ءِ ] (ع اِ) وُسُد. وساید. ج ِ وِساد، به معنی بالین و نازبالش . (منتهی الارب ). رجوع به وساد شود. || ج ِ وسادة. به معنی بالشها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
-
منبذة
لغتنامه دهخدا
منبذة. [ مِم ْ ب َ ذَ ] (ع ص ) بالش سر. (مهذب الاسماء). بالین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وساده . ج ، منابذ. (اقرب الموارد).
-
استیجاز
لغتنامه دهخدا
استیجاز. [ اِ ] (ع مص ) استئجاز بر وسادة؛ خم شدن بر آن و تکیه نکردن بدان : استأجز علی الوسادة؛ خم شد بر بالش و تکیه نکرد. (منتهی الارب ). || استوجز الکلام ؛ حذف ما فیه من الفضول . (المنجد).
-
عظامة
لغتنامه دهخدا
عظامة. [ ع ِم َ ] (ع اِ) بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید. (منتهی الارب ). جامه ای است چون وساده و بالش که زنان بوسیله ٔ آن «عجیز» خود را بزرگ نشان می دهند. (از اقرب الموارد). عُظمة. و رجوع به عظمة شود. || ج ِ عَظم ، و هاء آن برای تأنیث...
-
نضیدة
لغتنامه دهخدا
نضیدة.[ ن َ دَ ] (ع اِ) بالش . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وسادة. (اقرب الموارد) (المنجد) (متن اللغة). ج ، نضائد. || آنچه پر کرده شود از رخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه انباشته شود از متاع . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). ج ، ...