کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وزارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وزارة
لغتنامه دهخدا
وزارة. [ وِ رَ / وَ رَ ] (ع اِمص ) وزیری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حال وزیر و وزیری وزیر و رتبه ٔ وزیر. (از اقرب الموارد). رجوع به وزارت و وزیر شود.
-
واژههای همآوا
-
وذارة
لغتنامه دهخدا
وذارة. [ وُ رَ] (ع اِ) تراشه ٔ درزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه را که درزی در برش جامه دور می اندازد و تریشه های درزی . (ناظم الاطباء). قواره ٔ خیاط. (اقرب الموارد).
-
وزارت
لغتنامه دهخدا
وزارت . [ وِ رَ ] (از ع اِمص ) وزارة. وزیر بودن . وزیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شغل وزیر. (ناظم الاطباء). شغل و مقام وزیر. (فرهنگ فارسی معین ) : شغل وزارت ری و جبال و آن نواحی مهمتر شغلهاست . (تاریخ بیهقی ). باری چند امیر محمود گف...
-
جستوجو در متن
-
دعایة
لغتنامه دهخدا
دعایة. [ دِ ی َ ] (ع اِمص ) در اصطلاح امروزین عرب زبانان ، تبلیغ کردن برای کسی یاحزبی یا عقیده ای و غیره ، و از آن جمله است «وزارة الدعایة» و «دائرة الدعایة». تبلیغات . (از المنجد).
-
وزارت
لغتنامه دهخدا
وزارت . [ وِ رَ ] (از ع اِمص ) وزارة. وزیر بودن . وزیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شغل وزیر. (ناظم الاطباء). شغل و مقام وزیر. (فرهنگ فارسی معین ) : شغل وزارت ری و جبال و آن نواحی مهمتر شغلهاست . (تاریخ بیهقی ). باری چند امیر محمود گف...
-
معاون
لغتنامه دهخدا
معاون . [ ] (ع اِ) گویا جمع چیزی است مانند معونة یا غیرآن : کان ابی [ ای ابوالعتاهیه ] لایفارق الرشید فی سفر و لاحضر الا فی طریق الحج و کان یجری علیه فی کل سنه ٔ خمسین الف درهم سوی الجوائز و المعاون (الاغانی 3:153، یادداشت های قزوینی ج 7 ص 108).- دیو...
-
وچرگر
لغتنامه دهخدا
وچرگر. [ وَ چ َ گ َ ] (ص مرکب ) مفتی . فتوی دهنده . || پیغمبر و رسول . (برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). [ مشتق از وزاره به معنی گداره و گر علامت فاعلی ] گذارش گر. و کلمه ٔ وزیر نیز معرب همین وچر است . (از یادداشت مرحوم دهخدا) : بوسه و نظرت حلال...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین .[ جُدْ دی ] (اِخ ) (ابوالفتح ...) ابن دارست شیرازی از وزراء سلجوقیان است و چند بار وزارت سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه (526- 547 هَ . ق .) را داشت و در جنگی که بین سلطان مسعود و سنجر روی داد مسعود شکست خورد و تاج الدین اسیر گشت :... و حملت م...
-
حجةالاسلام
لغتنامه دهخدا
حجةالاسلام . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ ] (اِخ ) آخوند ملامحمد پسر حسین تبریزی ممقانی . شاگرد رشید و تلمیذ بلافصل شیخ احمدبن زین الدین احسائی است . فقیه و محدث و حکیم بوده . در وعظ و خطابه ید طولی داشته . علی الظاهر او نخستین عالمی است که در تبریز در مکتب...
-
ابوسهل
لغتنامه دهخدا
ابوسهل . [ اَ س َ ] (اِخ ) حمدوی . احمدبن حسن یکی ازامراء دربار مسعودبن محمود غزنوی . و مسعود او را بضبط ولایات عراق منصوب کرد و میان علاءالدوله و ابوسهل محاربه روی داد علاءالدوله منهزم گشت و ابوسهل به اصفهان درآمد و در سال 426 هَ .ق . که اهالی قم و ...