کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وروش
لغتنامه دهخدا
وروش . [ وُ ] (ع مص ) ورش . واداشتن کسی را. (از اقرب الموارد). اغراء. (اقرب الموارد). ورغلانیدن . (ناظم الاطباء). || وارد شدن بر کسانی به هنگام خوردن طعام تا با آنان غذا خورد بدون آنکه دعوت شده باشد. (از اقرب الموارد). بر طعام خوردن طفیلی کردن . (تاج...
-
جستوجو در متن
-
زومبارت
لغتنامه دهخدا
زومبارت . [ زُم ْ ] (اِخ ) ورنر (1863 - 1941 م .). اقتصاددان آلمانی و استاد دانشگاه برلن (از 1917). وی بر اثر مطالعه ٔ نظریه ٔ روش تاریخی مارکس کتابهایی درباره ٔ سرمایه داری نوشت و اصول سرمایه داری را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. سپس به مکتب اقتصادی ...
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیاءالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) یوسف ، فرزند نورالدین عبدالرحمن جامی ، شاعر مشهور. این پسر به گفته ٔ ادوارد برون در تاریخ ادبیات در پنجاه وشش سالگی شاعر قدم بعرصه ٔ وجود نهاده است ، از اینروی تولد وی باید بسال 873 هَ . ق . باشد (تولد جامی 817 هَ . ق ....