کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورودی 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دربادر
لغتنامه دهخدا
دربادر. [ دَ دَ ] (اِ مرکب ) دو در متصل بهم . دو در مجاور هم . دو خانه که مدخل و در ورودی آن دو در مجاورت و پهلوی یکدیگر قرار دارد : در کوی جهان که خانه ٔ عمر در اوست همسایه ٔ محنتیم و دربادر غم .مجیر بیلقانی .
-
باغشاه
لغتنامه دهخدا
باغشاه . (اِخ ) در خارج شهر بار فروش [ مازندران ]، در سمت جنوب غربی آن در کنار میدانی که پر از درخت توسکای کوتاه است باغشاه (بحرالارم ) واقع است و آن باغ وسیعی است که شاه عباس تأسیس کرده و بموجب دو کتیبه که یکی بالای در ورودی و دیگر در بالای محراب م...
-
مسلة
لغتنامه دهخدا
مسلة. [ م ِ س َل ْ ل َ ] (ع اِ) مسله . سوزن کلان . ج ، مسلاّ ت ، مَسال ّ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سوزن جوال دوزی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جوال دوز. (دهار) (زمخشری ): مطارحة؛ مسلة بر یکدیگر افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). || ستون عظیم و مرتف...
-
لاهیجان
لغتنامه دهخدا
لاهیجان . (اِخ ) (شهر...) حمداﷲ مستوفی گوید: از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات فدک و عرض از خط استوا لح شهری بزرگ است و دارالملک جیلانات آبش از جبال بر میخیزد و حاصلش برنج و ابریشم و اندک غله میباشد و نارنج و ترنج و میوه های گرمسیری فراوان است ...
-
هاضمه
لغتنامه دهخدا
هاضمه . [ ض ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث هاضم . هضم کننده ٔ طعام . گوارنده . || (اِ) یکی از هشت خادم نفس نباتی است که غذا را می پزد : نشان هاضمه طباخ و نام دافعه کناس کز اینها قوت افزایدبرای قوت چار ارکان . ناصرخسرو.بس گرسنگی که سستی آرددر هاضمه تندرستی آرد....
-
تداعی معانی
لغتنامه دهخدا
تداعی معانی . [ ت َ ی ِ م َ ] (ترکیب اضافی ،اِمص مرکب ) یکی از اعمال نفس ، که بدان تصور یک معنی ، معنی دیگر را به خاطر آرد. آقای دکتر سیاسی آرند: ... این طور برمی آید که بعضی نفسانیات با روابطی مخصوص چنان پیوستگی بهم پیدا میکند که هرگاه یکی از آنها د...
-
یارغو
لغتنامه دهخدا
یارغو. (ترکی / مغولی ، اِ) به ترکی مغولی مؤاخذه و پرسش گناه و تفتیش آن باشد. (ازآنندراج ). یارغو و یرغو به معنی عدلیه و قانون و مدافعه ٔ مدعی و مدعی علیه است . (حاشیه ٔ ص کج تاریخ جهانگشای ج 1 از قاموس پاوه دو کورتی ). از سیاق شواهدی که آورده شده مع...
-
زاینده رود
لغتنامه دهخدا
زاینده رود. [ ی َ دَ / دِ ] (اِخ ) معروف است و نام رود مشهور اصفهان است . (آنندراج ). نام رودخانه ٔ اصفهان است و زنده رود هم همان است . (فرهنگ نظام ). در مرآت البلدان آمده : زاینده رود که آنرا زنده رود نیز گویند، از رودهای نامی دنیا است و اکابر علمای...
-
درگاه
لغتنامه دهخدا
درگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) (از: در + گاه ، پسوند مکان ) درگه . آن جای خانه که در است . مقابل پیشگاه . (یادداشت مرحوم دهخدا). آستانه ٔ در و جلو در و حضرت عتبه . (ناظم الاطباء). معرب آن درقاعة باشد. (از دزی ). در و باب . (ناظم الاطباء). جای در. مدخل . ج...
-
تخت جمشید
لغتنامه دهخدا
تخت جمشید. [ ت َ ت ِ ج َ ] (اِخ ) تخت جمشید آثار باقیمانده ٔ ارک و کاخ داریوش اول هخامنشی است ، که پس از گذشتن 189 سال از آغاز بنای آن ، اسکندر مقدونی ساختمان های آن را در سال 331 ق . م . سوزانده است . تخت جمشید در 56کیلومتری شمال شرقی شیراز و 6کیلوم...