کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورستاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ورستاد
لغتنامه دهخدا
ورستاد. [ وَ رَ ] (اِ) اوقات گذری باشد که به جهت مردم نامرادو طالب علم مقرر سازند. (برهان ). وظیفه و مقرری و مدد معاش که برای مردم طالب علم برقرار میکنند. (ناظم الاطباء). وظیفه . (برهان ) (دهار) (ناظم الاطباء). وظیفه ٔ مقرر که بدان اوقات گذر کنند. وظ...
-
جستوجو در متن
-
ورشاد
لغتنامه دهخدا
ورشاد. [ وَ ] (اِ) وظیفه و مقرری و ورستاد. (ناظم الاطباء). رجوع به ورستاد شود.
-
ورشتاد
لغتنامه دهخدا
ورشتاد. [ وَ رَ ] (اِ) بر وزن و معنی ورستاد است که وظیفه و روزمره باشد. (برهان ) (آنندراج ). وظیفه و مقرری و ورستاد. (ناظم الاطباء). رجوع به ورستاد شود.
-
برستاد
لغتنامه دهخدا
برستاد. [ ب َ رَ ] (اِ) واجب . تکلیف . وظیفه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ورستاد شود.
-
برایستاد کردن
لغتنامه دهخدا
برایستاد کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درست آمدن . ورستاد کردن : بکتوزون سپاهسالار بود به نشابور و برخلاف امیر محمود که ببلخ بود، برایستاد نکرد او را که نشابور بر بکتوزون یله کند. (تاریخ بیهقی ص 640 چ فیاض ).
-
مستمری
لغتنامه دهخدا
مستمری . [ م ُ ت َ م ِرْ ری ] (ص نسبی ، اِ) آنچه به کسی از نقد یا جنس بطور استمرار ماهانه و یا سالانه دهند. (ناظم الاطباء). وظیفه . راتبه . راتب . ورستاد. حقوق : ارقام مناصب ، خواه به مهری که در نزد مهرداران ضبط است می رسیده یا نمی رسیده . رسوم مستمر...