کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وردي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وردی
لغتنامه دهخدا
وردی . [ وَ ] (ص نسبی ) آنچه به رنگ گل بوده باشد. منسوب به گل سرخ . (ناظم الاطباء). گلگون . (از اقرب الموارد). || (اصطلاح منجمین ) ذوذوابه که به شکل ورد یعنی گل یا سوری ظاهر شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). || قسمی مروارید. (الجماهر بیرونی ). نوعی از یاقو...
-
علوی وردی
لغتنامه دهخدا
علوی وردی . [ ع َ ل َ ؟ ] (اِخ ) از ادیبان متقدم در اصفهان بود. (از محاسن اصفهان مافروخی ص 32).
-
حق وردی
لغتنامه دهخدا
حق وردی . [ ح َ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز. ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای معتدل و دارای 282 تن سکنه میباشد. از قنات مشروب میشود. محصولش غلات ،انگور و پنبه . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن اتومبیل...
-
دلک وردی
لغتنامه دهخدا
دلک وردی . [ دِ ل َ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. با 200 تن سکنه واقع در 33/5هزارگزی جنوب باختری ماکو. آب آن از کوهستان و چشمه تأمین می شود محصول آن غلات است و راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
علی وردی
لغتنامه دهخدا
علی وردی . [ ع َ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لک ، بخش قروه ، شهرستان سنندج . این ده مشهور به کریم آباد است . رجوع به کریم آباد شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
منته وردی
لغتنامه دهخدا
منته وردی . [ م ُ ت ِ وِ ] (اِخ ) مونته وردی . آهنگساز شهیر ایتالیا (1567 - 1643 م .) و یکی از ابداع کنندگان اپرا در این کشور است . آثاری چون «اورفئو» ، «آریانا» و تاجگذاری «پوپه » (دومین زن نرون سزار روم که به دست شوهرش کشته شد) و جز اینها از او باق...
-
اله وردی
لغتنامه دهخدا
اله وردی . [ اَل ْ لاه وِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) رجوع به اﷲوردی شود.
-
امام وردی
لغتنامه دهخدا
امام وردی . [ اِ وِ ] (اِخ )دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 11 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به اسفراین . کوهستانی ودارای هوای معتدل است . 348 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. م...
-
بیگ وردی
لغتنامه دهخدا
بیگ وردی . [ ب َ / ب ِ وِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
بیل وردی
لغتنامه دهخدا
بیل وردی . [ وِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان قره ولی و حاجی آباد در 535000 گزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
-
خالق وردی
لغتنامه دهخدا
خالق وردی . [ ل ِ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان . واقع در 55 هزارگزی شمال باختر قصبه ٔ کبودرآهنگ و 8 هزارگزی خاور شوسه ٔ همدان بیجار. ناحیه ای است سردسیر و اراضی آن تپه و ماهور میباشد. 378 تن سکنه دارد که مذهبشان شی...
-
خدای وردی
لغتنامه دهخدا
خدای وردی . [ خ ُ وِ ] (اِخ ) ابن قاسم افشار از ترکان ایل افشار مقیم قلعه دمدم به آذربایجان غربی بود. وی با آنکه از خاندانی برخاست که افراد آن خاندان را با علم سر و کاری نبود و نه قبل ونه بعد او نیز از آن خانواده اهل فضلی برنخاست ، ولی او مردی عالم و...
-
قشلاق علی وردی اوشاغی
لغتنامه دهخدا
قشلاق علی وردی اوشاغی . [ ق ِ ع َ وِ ] (اِخ ) قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 45 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 45 هزارگزی شوسه ٔ اهربه کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مایل به گرمی مالاریائی است . این ده محل قشلا...
-
مزرعه ٔ اجاق وردی
لغتنامه دهخدا
مزرعه ٔ اجاق وردی . [ م َ رَ ع َ ی ِ اُ وِ ](اِخ ) دهی است از دهستان دیکله بخش هور شهرستان اهر، در 19هزارگزی جنوب هوراند و 7/5هزارگزی راه اهر به کلیبر در منطقه کوهستانی معتدل واقع و دارای 142 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولش غلات ، شغل مردمش زراعت ...
-
اله وردی بیگ
لغتنامه دهخدا
اله وردی بیگ . [ اَل ْ لاه وِ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به اﷲوردی بیگ شود.