کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وخامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وخامت
لغتنامه دهخدا
وخامت . [ وَ م َ ] (از ع ، اِمص ) ناسازگاری . (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). دشواری . گرانی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). ناگواری . دژگواری . بدی . مضرت و زیان و ضرر. گزند. (ناظم الاطباء). وبال . (یادداشت مرحوم دهخدا) : بنگر ای نادان در وخامت ع...
-
واژههای همآوا
-
وخامة
لغتنامه دهخدا
وخامة. [ وَ م َ ] (ع مص ) وخیم بودن . (اقرب الموارد). گران شدن . (تاج المصادر بیهقی ). گرانبار و ناموافق گردیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || گران وناگوار شدن طعام . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ناگوارنده شدن . (دهار). گران و ناگوارد ش...
-
جستوجو در متن
-
دژگواری
لغتنامه دهخدا
دژگواری . [ دُ گ ُ ] (حامص مرکب ) وخامت . ناگواری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
فظاظت
لغتنامه دهخدا
فظاظت . [ ف َ ظَ ] (ع اِمص ) درشتخویی : سلطان سعید را از فظاظت خوئی و درشتی عادت وخامت حاصل آمد. (جهانگشای جوینی ). رجوع به فظاظة شود.
-
سابق العلم
لغتنامه دهخدا
سابق العلم . [ ب ِ قُل ْ ع ِ ] (ع اِ مرکب ) در اصطلاح طب پیش بینی و تشخیصی است که طبیب با ملاحظه ٔ احوال بیمار درباره ٔ بهبود یا وخامت حال او در آینده میکند. (بحر الجواهر). و رجوع به تقدمة المعرفة شود.
-
مواخمة
لغتنامه دهخدا
مواخمة. [ م ُ خ َ م َ ] (ع مص ) نبرد کردن با کسی در وخامت و گران سنگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیک نبرد کردن به گرانی . (تاج المصادر بیهقی ).
-
مفضی
لغتنامه دهخدا
مفضی . [ م ُ ] (ع ص ) رساننده . (غیاث ) (آنندراج ).منجر. منتهی : از وخامت عاقبت فتنه ای که مفضی به ندامت خواهد بود اندیشد. (تاریخ جهانگشای جوینی ). || مباشرت کننده . (غیاث ) (آنندراج ).
-
خام شدن
لغتنامه دهخدا
خام شدن . [ ش ُدَ ] (مص مرکب ) اغفال شدن . فریب خوردن . چون : «خام فلانی شدم » و «در این مطلب خام شدم ». مطاوعه ٔ خام کردن . || خام شدن معده . وخم گشتن آن . وخامت پیدا کردن آن . وخیم گردیدن آن . || خام شدن کار؛ وخیم شدن آن . رو به وخامت نهادن آن : در...
-
رأساً برأس
لغتنامه دهخدا
رأساً برأس . [ رَءْ سَن ْب ِ رَءْس ْ ] (ع ق مرکب ) سربسر. (شرفنامه ٔ منیری ).- رأساًبرأس کردن ؛ سربسر کردن : و مشاهیر قروم و صنادید شام و روم با ایشان از بیم قتال و بأس رأساًبرأس کرده . (تاریخ جهانگشای جوینی ). سلطان از اندیشه ٔ وخامت عاقبت ل...
-
ناگواری
لغتنامه دهخدا
ناگواری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) ناگوار بودن . ناگوار شدن . دژگواری . وخامت . || نامطبوعی . تحمل ناپذیری . تلخی : با کمال ناگواری ها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه ٔ فردای من . صائب . || امتلاء. سنگینی معده . تخمه . || بدهضمی .- ناگواری طعام ؛ بر...
-
مغبه
لغتنامه دهخدا
مغبه . [ م َ غ َب ْ ب َ] (ع اِ) مغبة. پایان کار. انجام : و چون وقوف بر مغبه ٔ احوال ایام و نقض و ابرام او حاصل نیست و احتمال شری ... قایم قضیه ٔ عقل باشد پیش از وقوع چاره ٔ آن جستن . (مرزبان نامه ). و رجوع به مغبة شود.- سوء مغبه ؛ بدی عاقبت . بدفرجا...
-
باباخیرا
لغتنامه دهخدا
باباخیرا. [ خ َ رُل ْ لاه ] (اِخ ) (درویش ...) چون سلطان مراد از ظاهر ساوه کوچ فرمود هوس تسخیر سایر ممالک موروثی کرده بجانب تبریز نهضت نمود و الوند نیز بجانب او متوجه گشته نواحی صاین قلعه را معسکر ساخت و سلطان مراد به چهارفرسخی اردوی پسرعم رسیده بخیا...
-
نفس لوامه
لغتنامه دهخدا
نفس لوامه . [ ن َ س ِ ل َوْ وا م َ / م ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفس بسیارملامت کننده خود رابه وقوع معاصی به هدایت نور دل و این نفس صلحا و اولیا را حاصل باشد، از این سبب اﷲ تعالی او را مقسم به قسم گردانیده : لااقسم بالنفس اللوامة. (قرآن 2/75). (از غ...