کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وجیح
لغتنامه دهخدا
وجیح . [ وَ ] (ع ص ) جامه ٔ سخت بافت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج ). جامه ٔ سخت و استوار بافته .
-
واژههای همآوا
-
وجیه
لغتنامه دهخدا
وجیه . [ وَ ] (ع ص ، اِ) مهتر قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سید قوم . (اقرب الموارد). شریف قوم . (ناظم الاطباء). ج ، وجهاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || روی شناس . (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). و گویند کسی که دارای خصال حم...