کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وجوز
لغتنامه دهخدا
وجوز. [ وُ ] (ع مص ) کوتاه کردن سخن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). وَجازة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وَجز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وجازة و وجز شود.
-
جستوجو در متن
-
وجازة
لغتنامه دهخدا
وجازة. [ وَ زَ ] (ع مص ) کوتاه کردن سخن را. (منتهی الارب ). کوتاه کردن سخن را با بلاغت . (لسان ) (اقرب الموارد). وجز. وُجوز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کوتاه شدن سخن . (المصادر زوزنی ). رجوع به وجز و وجوز شود.
-
جزیره ٔ بالوس
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ بالوس . [ ج َ رَ ی ِ ] (اِخ ) در دریای اعظم اندر مغرب جابه قرار دارد و میانشان دو فرسنگ است و ازو کافور نیک وجوز هندی خیزد. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 19).
-
وجز
لغتنامه دهخدا
وجز. [ وَ ] (ع ص ) تیزجنبش سریعالحرکة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). وجزة مؤنث آن است . (منتهی الارب ). تیزجنبش تندرونده و سریعالحرکة. (ناظم الاطباء). || زوددهنده . (منتهی الارب ). سریعالعطا. (از اقرب الموارد). || شتر تندرو. (اقرب الموار...