کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وثبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وثبة
لغتنامه دهخدا
وثبة. [ وَ ب َ ] (ع اِ) یکمرتبه برجستن . (منتهی الارب ). و این برای دفعه است .یکبار جستن . || (اِمص ) دلیری و جرأت . || شرافت و رأفت و جوانمردی . || ازدحام . || رحلت و هجرت . (ناظم الاطباء).
-
وثبة
لغتنامه دهخدا
وثبة. [ وِ ب َ ] (ع اِ) هیأت برجهیدگی و نوع آن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
وثبات
لغتنامه دهخدا
وثبات . [ وَ ث َ ] (ع اِ) ج ِ وثبة. حمله ها و یورش ها و هجوم ها. (ناظم الاطباء).
-
نزوة
لغتنامه دهخدا
نزوة. [ ن َزْ وَ ] (ع ص ، اِ)کوتاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قصیرمن الاشیاء. چیزهای کوتاه و قصیر. (از اقرب الموارد)(از المنجد). || (اِ) نام سنگی است سپید که بدان آتش می زنند. (ناظم الاطباء). || حمله . (یادداشت مؤلف ). وثبة. (از الم...
-
وثب
لغتنامه دهخدا
وثب . [ وَ ] (ع مص ) وثاب . وثبان . وثوب . برجستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جهیدن و برخاستن و ایستادن . (اقرب الموارد): وثب یثب وثباً و وثباناً و وثوباً و وثیباً وثبةً؛ طفر و قفز و نهض و قام .(اقرب الموارد). || نشستن «در لغت حمیر».(اقرب الموار...
-
زباب
لغتنامه دهخدا
زباب . [ زَ ] (ع اِ) موش کر. واحد آن زبابة. (مهذب الاسماء). زبابه : موش کر. ج ، زُباب . (صراح ). زباب ج ِ زبابه : موش کر. (اقرب الموارد). موش کلان کر و ج ، زُباب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زباب موشی است بزرگ و کر. حرث بن حلزة گوید:و هم زباب حائ...