کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وبد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وبد
لغتنامه دهخدا
وبد. [ وَ ] (ع اِ) وَبَد. مغاکی در کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقره ای در کوه . (ناظم الاطباء). رجوع به وبد شود.
-
وبد
لغتنامه دهخدا
وبد. [ وَ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) مغاکی در کوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). رجوع به وَبد شود. || سختی زندگانی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سختی زندگانی و بدی حال . (ناظم الاطباء). || زشتی حال . (منتهی الارب ) (ا...
-
وبد
لغتنامه دهخدا
وبد. [ وَ ب ِ ](ع ص ) خشمگین . (از ناظم الاطباء). || گرسنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرد بسیارعیال و کم مال . (ناظم الاطباء). || سخت چشم زخم رساننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || جامه ٔ کهنه . || چیز عیب دار. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اوباد
لغتنامه دهخدا
اوباد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وَبَد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به وبد شود.
-
ایباد
لغتنامه دهخدا
ایباد. (ع مص ) جدا ساختن . مأخوذ از وبد است . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
گرم و سرد چشیدن
لغتنامه دهخدا
گرم و سرد چشیدن . [ گ َ م ُ س َ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) خوب وبد زمانه را دیدن . تلخی و شیرینی روزگار را دیدن .
-
قافلگی
لغتنامه دهخدا
قافلگی . [ ف ِ ل َ / ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به قافله . آنها که در قافله هستند : از که پرسند جز از مردم نیک وبد دهرچون بر این قافلگی مردم سالار و سر است .ناصرخسرو.
-
میشن
لغتنامه دهخدا
میشن . [ ش َ ] (اِ) قسمی پوست پیراسته از سنخی پست . قسمی چرم تنک و بی دوام وبد. قسمی چرم پست ، مقابل تیماج . (یادداشت مؤلف ).
-
خشمگینی
لغتنامه دهخدا
خشمگینی . [ خ َ ] (حامص مرکب ) عصبانیت . غضبناکی . برآشفتگی . (یادداشت بخط مؤلف ). هضیمه . وَبَد، غَضِب . (منتهی الارب ). غضب آلودگی . (ناظم الاطباء).
-
هیوره
لغتنامه دهخدا
هیوره . [ هََ ی ْ / هَِ ی ْ وَ رَ / رِ ](اِ) ریخت و هیأتی زشت . (یادداشت مؤلف ). هیبره .- بدهیوره ؛ ریخت و هیأت زشت و کریه وبد. تأکید و تأییدی در بدی آن است . (یادداشت مؤلف ).
-
کهنگی
لغتنامه دهخدا
کهنگی . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (حامص ) فرسودگی و پارگی . (ناظم الاطباء). رَثاثَت . بِلاء. بِلی ̍. عتاقت . حالت و چگونگی کهنه . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا): وَبَد؛ کهنگی جامه . (منتهی الارب ). || پیری و سالخوردگی . || قدمت . ضد نوی و تازگی . (ناظم الاطب...
-
نیکی فزای
لغتنامه دهخدا
نیکی فزای . [ ف َ ] (نف مرکب ) افزاینده ٔنیکی . نیکی و لطف و احسان بسیار کننده : مرا نام خوانند ناپاک رای ترا مرد هشیار نیکی فزای . فردوسی .به فرمان یزدان نیکی فزای که اوی است بر نیک وبد رهنمای . فردوسی .به یزدان گرای و به یزدان گشای که دارنده اوی اس...
-
کزبود
لغتنامه دهخدا
کزبود. [ ک َ ] (اِ) کدخدا و رئیس را گویند. (برهان ) (آنندراج ). کدخدا. رئیس طایفه .(ناظم الاطباء). و آن مصحف کدیور است . این اشتباه رابار اول حافظ اوبهی کرده و این کلمه را در باب الکاف مع حرف الدال آورده است بی شک اوبهی کدیور را کز بود خوانده و برهان...
-
ناملایم
لغتنامه دهخدا
ناملایم . [ م ُ ی ِ ] (ص مرکب ) درشت . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). ناهموار. ناموافق . (ناظم الاطباء). که ملایم و موافق و سازگار نیست . که سازگاری و توافق ندارد.- ناملایم طبع ؛ ناسازگار. که سازگار و موافق طبع نیست . که تحمل آن دشخوار است...