کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وبالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وبالة
لغتنامه دهخدا
وبالة. [ وَ ل َ ] (ع مص ) ناگوارد و گران گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || چراگاه ناگواردناک گردیدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وبال شود.
-
جستوجو در متن
-
وبل
لغتنامه دهخدا
وبل . [ وَ ب َ ] (ع مص ) به معنی وَبالَة. (المنجد). رجوع به وبالة شود.
-
وبول
لغتنامه دهخدا
وبول . [ وَ ] (ع مص ) وبال . وباله . (منتهی الارب ). رجوع به وبالة و وبال شود.
-
وبال
لغتنامه دهخدا
وبال . [ وَ ] (ع مص ) وبالة. وبل . وبول . ناگوارد و گران گردیدن چراگاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به وبالة شود.
-
وبول
لغتنامه دهخدا
وبول . [ وُ ] (ع مص ) وبالة. ناگوار گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سخت شدن . (از المنجد). || چراگاه ناگواردناک شدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وبالة شود.
-
ماهی
لغتنامه دهخدا
ماهی . (اِ) ترجمه ٔ سمک و حوت . (آنندراج ).حیوانی که در آب زیست دارد و دارای ستون فقری می باشد و به تازی حوت نامند. (ناظم الاطباء). در اوستا، «مسیه » (ماهی ). پهلوی ، «ماهیک » . هندی باستان ، «مستیه » (ماهی ). کردی ، «ماسی » . بلوچی ، «ماهی » ، «ماهی...