کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واژه
لغتنامه دهخدا
واژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) به لغت زند و پازند به معنی کلمه باشد که لفظ است و آن از دو حرف یا بیشتر مرکب میشود. (ازبرهان ). واژه کلمه را گویند. (رشیدی ). پهلوی : واچک (قول و کلام )، مرکب از واچ و واچکیه (شرح و بیان )، از ریشه ٔ اوستائی وچ (گفتن ). سانسکر...
-
جستوجو در متن
-
فالوده
لغتنامه دهخدا
فالوده . [ دَ / دِ ] (اِ) صورت دیگری است از واژه ٔ پارسی پالوده . رجوع به پالوده شود.
-
بخشی
لغتنامه دهخدا
بخشی . [ ب َ ] (اِ) (اصطلاح حساب ) مقسوم . (از واژه های فرهنگستان ).
-
بساوایی
لغتنامه دهخدا
بساوایی . [ ب ِ / ب َیی ] (حامص ) لامسه . (واژه های نو فرهنگستان ایران ).
-
هم ریشه
لغتنامه دهخدا
هم ریشه . [هََ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) هم اصل . هم نژاد : پروردگار دینی آموزگار فضلی هم پیشه ٔ وفایی همریشه ٔ سخایی . فرخی .|| (اصطلاح زبان شناسی ) دو واژه را که اصل اشتقاقی یا ترکیبی آنها مشترک باشد، یا دو واژه از دو زبان همگروه که به هم شباهت دارند.
-
بخشودگی
لغتنامه دهخدا
بخشودگی . [ ب َ دَ / دِ ] (حامص ) عفو. (یادداشت مؤلف ). این واژه در مقابل کلمه ٔ معافیت برگزیده شده و در همه ٔ موارد بجای صرف نظر کردن بکار میرود خواه تقصیر و گناه باشد و خواه جریمه ٔ نقدی یا پرداخت حق و عوارض . (از واژه های فرهنگستان ).
-
گنج نگار
لغتنامه دهخدا
گنج نگار. [ گ ُ ن ِ ] (اِ مرکب ) میزان الحجم ترسیمی . (واژه های مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
گندزدا
لغتنامه دهخدا
گندزدا.[ گ َ زَ / زِ / زُ ] (نف مرکب ) ضدعفونی کننده . (واژه های مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
گندزدایی
لغتنامه دهخدا
گندزدایی . [گ َ زَ / زِ / زُ ] (حامص مرکب ) ضدعفونی کردن . (واژه های مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
گندزدوده
لغتنامه دهخدا
گندزدوده . [ گ َ زَ / زِ / زُ دو دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ضدعفونی شده . (واژه های مصوبه ٔ فرهنگستان ).
-
زین
لغتنامه دهخدا
زین . [ زَ ی َ ] (اوستایی ، اِ) واژه ٔ اوستائی بمعنی زمستان . (از فرهنگ ایران باستان ص 72). رجوع به دی شود.
-
فراموشخانه
لغتنامه دهخدا
فراموشخانه . [ ف َ ن َ/ ن ِ ] (اِخ ) اصطلاحی است که در برابر واژه ٔ «فراماسونری » یا «فری میسنزهال » در ایران به کار رفته است . رجوع به فراماسونری شود.
-
وازنش
لغتنامه دهخدا
وازنش . [ زَ ن ِ ] (اِمص مرکب ) عمل دفع و پس زدن . (از واژه های فرهنگستان ). رجوع به وازدن شود.
-
واخواه
لغتنامه دهخدا
واخواه . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) معترض . (از واژه های نو فرهنگستان ). کسی که واخواست میکند. در برابر واخوانده . رجوع به واخواست و واخواستن و واخوانده شود.