کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واهی
لغتنامه دهخدا
واهی . (ع ص ) سست .(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (دهار). واهن . (مهذب الاسماء). ضعیف . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تدبیری دیگر ساختند در برانداختن خوارزمشاه التونتاش سخت واهی و سست و زفت . (تاریخ بیهقی ص 87).قبه ای برساختستی از حباب آخر آن خیم...
-
واژههای مشابه
-
واهی العری
لغتنامه دهخدا
واهی العری . [ هِل ْ ع ُ را ] (ع ص مرکب ) دستاویز سست . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
حرف واهی
لغتنامه دهخدا
حرف واهی . [ ح َ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف چاویده . (مجموعه ٔ مترادفات ص 209). سخن بی پایه و گزافه .
-
خیال واهی
لغتنامه دهخدا
خیال واهی . [ خ َ / خیا ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خنجرود. تصور بیجا. (ناظم الاطباء). تصور باطل . تصور بی فایده . تصور بیهوده . گمان بیهوده .
-
جستوجو در متن
-
واهیة
لغتنامه دهخدا
واهیة. [ ی َ ] (ع ص ) سست . (آنندراج ). || از هم افتاده . (غیاث اللغات ). || دریده . (آنندراج ). || تأنیث واه به معنی هرچیز مسترخی . (ازمنتهی الارب ). تأنیث واهی است . رجوع به واهی شود.
-
خترف
لغتنامه دهخدا
خترف . [ خ َ رَ ] (ع مص ) خوابهای آشفته دیدن . || خیالهای نامربوط و واهی کردن . (دزی ج 1 ص 350)
-
هپروتی
لغتنامه دهخدا
هپروتی . [ هََ پ َ ] (ص نسبی ) منسوب به هپروت ، که کلمه ای است ساختگی . رجوع به هپروت شود.- خیالات هپروتی ؛به معنی واهی و غیر معقول که هیچ نوع مخرج عقلانی ندارند.
-
زی و قاف
لغتنامه دهخدا
زی و قاف . [ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سخن های بی ربط. (غیاث ). سخن بی مزه . حرف سرد. حرف خشک . حرف واهی . حرف چاویده . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 299).
-
پریشان بودن
لغتنامه دهخدا
پریشان بودن . [ پ َ دَ ] (مص مرکب ) متفرق بودن . پراکنده بودن . || درهم بودن . ژولیده بودن . آشفته بودن . || اضطراب داشتن . متوحش بودن . خیالات واهی داشتن . سرگردان بودن . || غمناک بودن . دلتنگ بودن . || فقیر و تهی دست بودن . بدحال بودن . || افشانده ...
-
بلف
لغتنامه دهخدا
بلف . [ بْل ُ ب ِ ل ُ ] (فرانسوی / انگلیسی ، اِ)سخن لاف و گزاف . توپ . (از فرهنگ فارسی معین ). سخن گزافه و ادعای واهی . رجوع به بلف زدن شود.
-
خام ابله
لغتنامه دهخدا
خام ابله . [ اَ ل َه ْ ] (ص مرکب ) ابله خام . آنکه کارها از روی بیخردی کند. آنکه خیالات واهی در سر پرورد. احمق . ناپخته : محال اندیش و خام ابله بودهر کین سخن گویدنباید بود مردم را محال اندیش و خام ابله .فرخی .
-
هپروت
لغتنامه دهخدا
هپروت . [ هََ پ َ ] (اِ) کلمه ٔ منحوت بر وزن جبروت و ملکوت ، که از آن افکار پریشان و مالیخولیایی بنگیان و حشیشیان را اراده کنند. (یادداشت مؤلف ).- در عالم هپروت سیر کردن ؛ افکاری چون افکار حشیش و بنگ کشیدگان پروردن . خیالاتی چون خیالات چرسیان و بنگ...
-
بازشناسی
لغتنامه دهخدا
بازشناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) یکی از پنج مرحله ای که حافظه ٔ آدمی درباره ٔ یادآوری چیزی انجام میدهد و آن عبارت است از تشخیص این نکته که «امر به خاطره آمده » تعلق به گذشته دارد و نه ادراک فعلی است و نه خیال واهی . این بازشناسی به سه وجه صورت میگیرد:...