کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واهم پیوستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واهم پیوستن
لغتنامه دهخدا
واهم پیوستن . [هََ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ت َ ] (مص مرکب ) ائتلاف . تألف .
-
واژههای مشابه
-
واهم آمدن
لغتنامه دهخدا
واهم آمدن . [ هََم َ دَ ] (مص مرکب ) تقبض . (زوزنی ). فراهم آمدن . جمع شدن . (ناظم الاطباء). || انزوا. (تاج المصادر بیهقی ). || غارت شدن . (ناظم الاطباء).
-
واهم آوردن
لغتنامه دهخدا
واهم آوردن . [ هََ وَ دَ ] (مص مرکب ) ضم . تکنیع. (تاج المصادربیهقی ). گرد کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا): عسیل ؛ جاروب عطار که آنچه بصلایه سایند بدان واهم آورند. (السامی ).
-
واهم جسته
لغتنامه دهخدا
واهم جسته . [ هََ ج َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) باهم دیگر جسته و کج شده و تاب داده شده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
فراهم
لغتنامه دهخدا
فراهم . [ ف َ هََ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از:فرا + هم ) گردآمده و به دست آمده . موجود : پیاده نباشم ز اسباب دانش گر اسباب دنیا فراهم ندارم . خاقانی .که هیچ آرزویی به عالم نبودکه یک یک بر آن خوان فراهم نبود. نظامی . || مجتمع. با هم . (آنندراج ) : اطراف ...