کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
والدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
والدین
لغتنامه دهخدا
والدین . [ ل ِ دَ ] (ع اِ) صیغه ٔ تثنیه ، در حالت نصبی و جری . پدر و مادر. (ناظم الاطباء). ابوین . ابوان . والدان . باب و مام . اب و ام . بابا و ماما : دو کف کافی او والدین مکرمتندازین و آن کرم و جود بی قیاس ولد. سوزنی .بهر دل والدین بسته ٔ شروان شدن...
-
جستوجو در متن
-
جامجی
لغتنامه دهخدا
جامجی . (اِخ ) ضیاءالدولة والدین . احمد. رجوع به ضیاءالدین ابوبکر احمدالجامی شود.
-
خزری
لغتنامه دهخدا
خزری . [ خ ُ ] (اِخ ) نام والدین خزر الطبرانی است . (انساب سمعانی ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شرف الحق والدین یحیی منیری . رجوع به یحیی منیری ... شود.
-
ابوین
لغتنامه دهخدا
ابوین . [ اَ ب َ وَ ] (ع اِ) تثنیه ٔ اب . ابوان . والدین . پدر و مادر.
-
ابوان
لغتنامه دهخدا
ابوان . [ اَ ب َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ اب (در حال رفعی ). ابوین . والدین . پدر و مادر.
-
احوب
لغتنامه دهخدا
احوب . [ اَ وَ ] (ع ن تف ) گناهکارتر. || کسی که مطیع امر والدین نباشد: هو اعق ّ و احوب .
-
بیت الاصدقاء
لغتنامه دهخدا
بیت الاصدقاء. [ ب َ تُل ْ اَ دِ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت السفر والدین باشد و آن بیت یازدهم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
نظام جامی
لغتنامه دهخدا
نظام جامی . [ ن ِ م ِ ] (اِخ ) احمد، ملقب به نظام الدولة والدین . رجوع به نظام الدین جامی و نیز رجوع به مجمعالفصحا چ مصفا ج 3 ص 1409 شود.
-
فرزندی
لغتنامه دهخدا
فرزندی . [ ف َ زَ ] (حامص ) فرزند بودن . بنوت : بدو راهبر گفت کای پادشاه دلت شد به فرزندی او گواه . فردوسی .- فرزندی کردن ؛ انجام وظیفه ٔ فرزند در حق والدین : فرزند کسی نمیکند فرزندی گر طوق طلا به گردنش بربندی .؟
-
قمرین
لغتنامه دهخدا
قمرین . [ق َ م َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ قمر که عبارت از شمس و قمرباشد بجهت تغلیب قمر زیرا که در محاوره ٔ عرب قمر مذکر است و شمس مؤنث چنانکه مادر و پدر را والدین گویند نه والدتین . (آنندراج ). و رجوع به قَمَران شود.
-
عملس
لغتنامه دهخدا
عملس . [ ع َ م َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام مردی است که مادر خود را بر پشت بار کرده به حج برد و به وی بس نیکی نمود، و آن مثل شددر برّ والدین ، چنانکه گویند: أبرّ من عملس ؛ نیکوکارتر از عملس . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
ناجلین
لغتنامه دهخدا
ناجلین . [ج ِ ل َ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ ناجل . || والدین . (آنندراج ). پدر و مادر. (ناظم الاطباء): قبح اﷲ ناجلیه ؛ والدیه . (منتهی الارب ). ابویه . (ناظم الاطباء).
-
بیت السلطان
لغتنامه دهخدا
بیت السلطان . [ ب َ تُس ْ س ُ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت السفر والدین باشد و آن بیت دهم است . (یادداشت بخط مؤلف ) : که کیوان در میزان اتقان ارکان بیت السلطان او می کند. (جامعالتواریخ رشیدی ).