کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
والاجاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
والاجاه
لغتنامه دهخدا
والاجاه . (ص مرکب ) والامقام . عالیمقام . بلندمرتبه . والاشان .
-
جستوجو در متن
-
عالی محل
لغتنامه دهخدا
عالی محل . [ م َ ح َ ] (ص مرکب ) آنکه او را محل و مقام بالا است . والاجاه : نگه کرد سلطان عالی محل خودش در بلا دید و خر در وحل .سعدی (بوستان ).
-
جاه
لغتنامه دهخدا
جاه . (اِ) پارسی باستان یاثه ، هندی باستان یاته . مقام . مکان .منزلت . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). منزلت و مرتبه بنزد پادشاه . (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). منزلت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مکان . جایگاه . مرتبه . درجه . مقام . لیاقت . عظمت . بزر...
-
غنی کشمیری
لغتنامه دهخدا
غنی کشمیری . [ غ َ ی ِک َ ] (اِخ ) محمد طاهر. در تحصیل علوم سعی کرد. با وجود حداثت سن در کمال بی تعلقی بود. چشم بر زخارف دنیا نگشود، از این رو وی معنوی هم بود، چنانکه گوید:سعی روزی برنمیدارد مرا از جای خویش آبرو چون شمع میریزم ولی در پای خویش .نقل می...
-
سخن
لغتنامه دهخدا
سخن . [ س ُ خ ُ / س ُ خ َ / س َ خ ُ / س َ خ َ ] (اِ) سخون . پهلوی «سخون » «اونوالا 116» و «سخون » (کلمه ، لفظ، عبارت )، از اوستا «سخور» (اعلان ، نقشه و طرح ) (بارتولمه 1569)، قیاس کنید با پاسخ (پهلوی «پسخو») (نیبرگ 200). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین )....
-
نادرشاه افشار
لغتنامه دهخدا
نادرشاه افشار. [ دِ هَِ اَ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ پادشاهان افشاریه ٔ ایران است . وی در 28 محرم سال 1100 هَ . ق . درناحیه ٔ دستگرد از توابع دره گز متولد شد، پدر او امامقلی قرقلو از ایل افشار بود، ایل افشار از ایل هائی است که شاه عباس کبیر به دوران سلطنت خ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد پسر محمد ثالث معروف بسلطان احمد خان اول . چهاردهمین از سلاطین عثمانی و نسب او مستقیماً بسیزده واسطه بسلطان عثمان غازی منتهی شود. مولد او به سال 998 هَ . ق . بودو در 1012 پس از وفات پدر به سن چهارده سالگی بتخت سلطنت عث...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ایام سلطنت نادرشاه در دارالسلطنه ٔ هرات متوطن و [زمان خان ] رئیس قوم خود بود. در ایام تسلط ...