کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واقد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واقد
لغتنامه دهخدا
واقد. [ ق ِ ] (اِخ ) واقدبن عبداﷲبن عبدمناف بن عبدالعزیز الیربوعی التمیمی ، از صحابه و قدیم الاسلام است . مردی شجاع و همه جا ملتزم رکاب رسول (ص ) بودو در 11 هجری در مدینه درگذشت . (الاعلام زرکلی ). و رجوع به تاریخ گزیده ص 241 و امتاع الاسماع ص 57 شود...
-
واژههای مشابه
-
واقد العبدی
لغتنامه دهخدا
واقد العبدی . [ ق ِ دُل ْ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابویعفور تابعی است و برخی نام او را وقدال گفته اند. (از یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
ابوعباد
لغتنامه دهخدا
ابوعباد. [ اَ ؟ ] (اِخ ) عبیدبن واقد. از روات حدیث است .
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن واقد. برادر عبداﷲبن واقد. وی را تفسیری است بر قرآن . (ذریعه ج 4 ص 271 بنقل از ابن الندیم ).
-
ابوالحصین
لغتنامه دهخدا
ابوالحصین . [ اَبُل ْ ؟ ] (اِخ ) تابعی است . او از ابن عمر و از او عثمان بن واقد روایت کند.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن واقد. رجوع به ابوعلی حسین ... شود.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن واقد. از روات حدیث است .
-
ابوعمر
لغتنامه دهخدا
ابوعمر. [ اَ ع ُ م َ ] (اِخ ) حمادبن واقد البصری . از روات حدیث است .
-
ابویحیی
لغتنامه دهخدا
ابویحیی . [ اَبو ی َ یا ] (اِخ ) احمدبن عبداﷲبن واقد. محدث است .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن واقد. مکنی به ابویحیی . محدث است .
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) سعیدبن عبدالملک بن واقد الحرّانی . محدث است .
-
واقدی
لغتنامه دهخدا
واقدی . [ ق ِ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن واقد مکنی به ابومسلم صاحب کتاب القراءة. رجوع شود به ابومسلم .
-
قطر
لغتنامه دهخدا
قطر. [ ] (اِخ ) ابن حمادبن واقد. از راویان است . رجوع به سیره ٔ عمربن عبدالعزیز ص 155 شود.