کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واضح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واضح
لغتنامه دهخدا
واضح . [ ض ِ ] (ع ص ) پیدا و آشکار. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روشن و هویدا. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گشاده . عیان . فاش . ظاهر. بارز : و به معجزات ظاهر و دلایل واضح مخصوص گردانید. (کلیله و دمنه ).- واضح بودن ؛ آشکار و روشن ب...
-
واضح
لغتنامه دهخدا
واضح . [ض ِ ] (اِخ ) (الَ ...) ستاره ٔ صبح . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
واضح اصفهانی
لغتنامه دهخدا
واضح اصفهانی . [ ض ِ ح ِ اِ ف َ ] (اِخ ) آقازمان پسر کمال پهلوان پسر پهلوان قاسم از شعرای قرن یازدهم است . و نصرآبادی درباره ٔ وی چنین نویسد: جد او از کدخدایان لنجان است که یکی از بلوکات اصفهان است و در زمان شاه عباس ماضی عسس اصفهان بوده و صاحب جمع ه...
-
واضح ساوجی
لغتنامه دهخدا
واضح ساوجی . [ ض ِ ح ِ وَ ] (اِخ ) میرزا مبارک اﷲ مخاطب به «ارادت خان » متخلص به واضح است . از شعرای ساکن هند بوده در زمان جهانگیر شاه شغل بخشیگری و در عصر شاهجهان منصب وزارت داشت و مدتی نیز حکمران دکن و بنگاله و کشمیر و اﷲآباد شد و به سال 1128 در جو...
-
واضح شدن
لغتنامه دهخدا
واضح شدن . [ ض ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آشکار شدن . مسلم شدن . || اثبات شدن . || روشن شدن . از ابهام و تیرگی برآمدن .
-
واضح عامری
لغتنامه دهخدا
واضح عامری . [ ض ِ ح ِ م ِ ] (اِخ ) سرداری که در اواخر قرن چهارم هجری با گروه خویش به محمدبن مقسام از مروانیان اندلس پیوست و او را در جنگ با سلیمان بن الحکم بن سلیمان ملقب به الظافر باﷲ یاری داد و سرانجام به دست وی کشته شد. (از حبیب السیر ج 2 ص 57 و ...
-
واضح کردن
لغتنامه دهخدا
واضح کردن . [ ض ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آشکار کردن . هویدا کردن . ایضاح : لحب الطریق لحباً، واضح و روشن کرد راه را. (منتهی الارب ). || ثابت و روشن کردن . || از تیرگی و ابهام دور ساختن .
-
ابن واضح یعقوبی
لغتنامه دهخدا
ابن واضح یعقوبی . [ اِ ن ُ ض ِ ح ِ ی َ ] (اِخ ) احمدبن ابی یعقوب . عالم جغرافیائی در مائه ٔ سیم هجری . او راست : کتاب البلدان و آنرا در سال 278 هَ .ق . بپایان رسانیده است .
-
جستوجو در متن
-
واضحات
لغتنامه دهخدا
واضحات . [ ض ِ] (ع ص ، اِ) ج ِ واضحة. رجوع به واضحة و واضح شود.
-
وضیح
لغتنامه دهخدا
وضیح . [ وَ ] (ع ص ) واضح و روشن و آشکار. (ناظم الاطباء).
-
ابوعصام
لغتنامه دهخدا
ابوعصام . [ اَ ع ِ ] (اِخ ) او از خالدبن عبید و یحیی بن واضح از او روایت کند.
-
چمر
لغتنامه دهخدا
چمر. [ چ َ م َ ] (ص ) آشکارا. ظاهر. هویدا. واضح . (ناظم الاطباء).
-
ثکمة
لغتنامه دهخدا
ثکمة. [ث ُ م َ / ث َ ک َ م َ ] (ع اِ) میانه ٔ راه و واضح آن .