کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واریختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واریختن
لغتنامه دهخدا
واریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ریختن . || باز ریختن . دوباره ریختن . واریز کردن .- واریختن حساب را ؛ تفریغ حساب کردن با کسی . معلوم کردن حق هر یک از شریکین متعاملین . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
واریز
لغتنامه دهخدا
واریز. (اِمص مرکب ) عمل واریختن . رجوع به واریختن شود. انهدام . ریختن قسمتی از بنا یا چاه و قنات و نظایر آن . || تفریغ حساب . تسویه حساب .
-
فاریختن
لغتنامه دهخدا
فاریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) واریختن . فروریختن . رجوع به تاج المصادر بیهقی (باب افتعال : ارتجاس )، و ریختن شود.
-
واریخته
لغتنامه دهخدا
واریخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ریخته . بازریخته . دوباره ریخته . واریز شده . تفریغ شده . تسویه شده . رجوع به واریختن شود. || جائی که شیب آن از یکسوست نه از چندسو. (از یادداشتهای مؤلف ): شیروانی واریخته (در اصطلاح بنایان ). (از یادداشتهای مؤلف...