کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وارسی ردهبندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وارسی کردن
لغتنامه دهخدا
وارسی کردن . [ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رسیدگی کردن و بطور دقیق آگاهی حاصل کردن . (از ناظم الاطباء). تحقیق . تفتیش کردن . نیک تفتیش کردن . تجسس . تفحص کردن . پژوهش کردن . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
خاله وارسی
لغتنامه دهخدا
خاله وارسی . [ ل َ / ل ِ رِ] (حامص مرکب ) جستجوی بیجا. تحقیق بی مورد. فضولی .