کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واخ واخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واخ واخ
لغتنامه دهخدا
واخ واخ . (صوت مرکب ) تکرار کلمه ٔ واخ در تکلم خوش آیندی از چیزی خوش . رجوع به واخ شود.
-
جستوجو در متن
-
وخ وخ
لغتنامه دهخدا
وخ وخ . [ وَ وَ ] (صوت مرکب ) کلمه ای است از توابع و آن را در محل انتعاش طبیعت و در وقت دیدن و شنیدن چیزی که طبع را خوش آید گویند. (برهان )(غیاث اللغات ) (آنندراج ). وه وه . (انجمن آرا). کلمه ای است که در وقت خوش آمدن چیزی گویند. (غیاث اللغات ).واخ و...
-
سنتریه
لغتنامه دهخدا
سنتریه . [ س َ ت َ ری ی َ ] (اِخ ) شهری است در غرب فیون پائین سودان آخر شهرهای مصر از نواحی واخ الثالثه . در سنتریه میوه فراوان است و انهار زیادی وجود دارد. ساکنین آن همه بربر هستند و عرب در آنجا کم است . (از معجم البلدان ).
-
چیر
لغتنامه دهخدا
چیر. (ص ) مخفف چیره . پیروز. غالب . مظفر. غالب . مسلط : کجا نام او شیده ٔ شیر بودهمیشه به جنگ اندرون چیر بود. فردوسی .اگر چند هستی تو در جنگ چیرنه من روبهم نیز تو شرزه شیر. فردوسی .او به می دادن جادوست به دل بردن چیرچیزها داند کردن به چنین باب اندر. ...