کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واحه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واحه
لغتنامه دهخدا
واحه . [ ح َ ] (ع اِ) (اصطلاح جغرافیایی ) واح . آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد و آن لفظی است منقول از لغت مصری . (المنجد). رجوع به واح و واحات شود.
-
جستوجو در متن
-
گورارا
لغتنامه دهخدا
گورارا. (اِخ ) واحه هایی است در صحرای الجزایر نزدیک واحه های توات و تیدیکلت که 36000 تن جمعیت دارد.
-
توگ گور
لغتنامه دهخدا
توگ گور. (اِخ ) شهر و مرکز واحه ای است در کشور الجزایر که آن واحه 80000 تن سکنه دارد و سکنه ٔ مرکز آن 10000 تن است و یکی از مراکز تجارت خرما می باشد. (از لاروس ).
-
گافسا
لغتنامه دهخدا
گافسا. (اِخ ) شهر و واحه ای است آباد از تونس جنوبی ، دارای 5000 تن سکنه .
-
ذبیان
لغتنامه دهخدا
ذبیان .[ ذِب ْ ] (اِخ ) دسته ای از واحه ها بالجزایر در ایالت قسطنطین بدانسوی اورس .
-
واح
لغتنامه دهخدا
واح . (ع اِ) واحة. ج ، واحات . سرزمین آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد و لفظی است که منقول از لغت مصری است . (از المنجد). واحد واحات بر غیرقیاس . معنی آن را ندانم و گمان نکنم جز آنکه قبطی باشد. (از معجم البلدان ). رجوع به واحة و واحات شود.
-
توآت
لغتنامه دهخدا
توآت . (اِخ ) مجموعه ای از واحه های صحرای مرکزی افریقا که درجنوب غربی لاغوآت (بلوکی در الجزایر) واقع است . این واحه ها از سال 1901 م . بوسیله ٔ فرانسویها اشغال گردیده است . (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
بریمی
لغتنامه دهخدا
بریمی .[ ب ُ رَ ] (اِخ ) واحه ای در قسمت شرقی جزیرةالعرب ، که مرکز آن بهمین نام در فاصله ٔ 150کیلومتری شمال ابوظبی واقع است . وسعت این واحه در حدود 6 در 9 کیلومترو جمعیت آن در حدود 10هزار تن است . محصول عمده اش خرما، یونجه ، سبزی ، انبه ، لیموی ترش و...
-
گابس
لغتنامه دهخدا
گابس . [ ب ِ ] (اِخ ) شهری است در تونس ، بندر خلیج گابس دارای 18600 سکنه و آن واحه ای است که در آن زراعت میشود.
-
گوله آ
لغتنامه دهخدا
گوله آ. [ گ ُ ل ِ ] (اِخ ) الگوله آ. واحه ای در صحرای الجزیره است که 12000 نفر جمعیت دارد.
-
واحات
لغتنامه دهخدا
واحات . (ع اِ) ج ِ واح است برخلاف قیاس و این کلمه قبطی است . رجوع به واح و واحه شود.
-
آخال تکه
لغتنامه دهخدا
آخال تکه . [ ت ِک ْ ک َ ] (اِخ ) نام واحه ای از ترکستان روس در دامنه ٔ قبه داغ ، و رود اترک از آنجا گذرد.
-
آق سو
لغتنامه دهخدا
آق سو. (اِخ ) نام شهری بترکستان شرقی چین ، دارای 50هزار سکنه . || نام واحه ای بترکستان . || نام شهری به آسیای صغیر.
-
ابونعیم
لغتنامه دهخدا
ابونعیم . [ اَ ن َ ] (اِخ ) واحه ای از واحات در ثغر لیبی بصحرا، دارای معادن گوگرد.