کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واحدیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واحدیت
لغتنامه دهخدا
واحدیت .[ ح ِ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) از نظر حکما عبارت از قسمت نشدن واجب لذاته به جزئیات است . میرزا زاهد در حاشیه ٔ شرح مواقف درباره ٔ ایجاب وجود میگوید: به نظر حکما عدم تقسیم واجب لذاته به اجزاء احدیت است ومنقسم نشدن آن به جزئیات واحدیت است ....
-
جستوجو در متن
-
فرق الوصف
لغتنامه دهخدا
فرق الوصف . [ ف َ قُل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) ظهور ذات احدیت به اوصافش در حضرت واحدیت . (تعریفات ).
-
حدیقه ٔ قدس
لغتنامه دهخدا
حدیقه ٔ قدس . [ ح َ ق َ ی ِ ق ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرتبه ٔ واحدیت که آنرا جبروت گویند. (آنندراج ).
-
منتهی المعروف
لغتنامه دهخدا
منتهی المعروف . [ م ُ ت َ هََل ْ م َ ] (اِخ ) حضرت واحدیت و حضرت وجود جمع است . (فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی سجادی ).
-
مبدئیت
لغتنامه دهخدا
مبدئیت . [ م َ دَئی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مبداء بودن . آغاز امری بودن . || (اصطلاح عرفان ) در اصطلاح عرفا، اضافه ٔ محض است به اعتبار تقدم ذات احدیت بر حضرت واحدیت که منشاء اسماء و صفات و مبداءالمبادی است . (فرهنگ علوم عقلی ) (فرهنگ مصطلحات عرفاء ...
-
الوهیت
لغتنامه دهخدا
الوهیت . [ اُ هی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) الوهیة. خدایی . ربوبیت . معبودیت . خدا بودن : بغرور این مملک دعوی الوهیت کرد. (گلستان ). رجوع به الوهیة و الوهة شود. || (اصطلاح تصوف ) نام مرتبه ای است جامع تمامی مراتب اسماء و صفات . صاحب الانسان الکامل گوی...
-
نفس رحمانی
لغتنامه دهخدا
نفس رحمانی . [ ن َ س ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) وجود اضافی است که وجه آن به حقیقت وتکثیر معانی یعنی اعیان و احکام در حضرت واحدیت است همچنانکه نفس انسان را اطوار مختلف به صور حروف در مخارج و مقاطع است . و بالجمله عبارت از وجود اضافی است به صورت مع...
-
رتق
لغتنامه دهخدا
رتق . [رَ ] (ع ص ) بسته ، و منه قوله تعالی : کانتا رتقاً ففتقناهما. (قرآن 30/21). ج ِ رَتَقة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (در اصطلاح فقه ) هو ان یکون الفرج ملتحماً لیس فیه مدخل لدخول . (یادداشت مرحوم دهخدا) (از ناظم الاطباء). آن است ...
-
وحدت
لغتنامه دهخدا
وحدت . [ وَ دَ ] (ع مص ) یگانه شدن . (غیاث اللغات ). || (اِمص ) یکتایی . یگانگی . انفراد. (ناظم الاطباء). تنهایی . (ناظم الاطباء) (غیاث ) : مرا آیینه ٔ وحدت نماید صورت عنقامرا پروانه ٔ عزلت دهد ملک سلیمانی . خاقانی .وحدت گزین و همدمی از دوستان مجوی ت...
-
مرتبه
لغتنامه دهخدا
مرتبه . [ م َ ت َ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) پایه . درجه . مقام . حد. مرحله . اندازه . رتبه : ثمره ٔ این اعتراف و رضا آن است که احاطه کند زیادتی فضل خدا را و دریابد مرتبه ٔ بلند ثواب . (تاریخ بیهقی ص 309). مرتبه ٔ هر کسی پیدا کرد. (مجمل التواریخ ، از فر...
-
کل
لغتنامه دهخدا
کل . [ ک ُل ل ] (ع اِ) همه . همگی . همه ٔ اجزاء. این لفظ اگر چه مفرد است ولی در معنی جمع استعمال می گردد. مذکر و مؤنث در وی یکسان است . اگرچه در مؤنث گاه کلة گویند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) همه . جمیع. (غیاث ). همه . (ترجمان القرآن ...
-
صفات باری
لغتنامه دهخدا
صفات باری . [ ص ِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صفات در باری تعالی بسیط است و در ممکنات مرکب ، یعنی هنگامی که گویند باری تعالی عالم ، قادر، مرید... است نفس علم و اراده و قدرت را صفت نامند، اما در ممکنات صفت ، ثبوت عرضی است برای ذات ، مثلاً «عالم » ه...
-
رخ
لغتنامه دهخدا
رخ . [ رُ ] (اِ) رخساره . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔمؤلف ) (ناظم الاطباء) (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (غیاث اللغات ) (از فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ اوبهی ). رخساره و روی را گویند و بعربی خَد خوانند. (برهان ) (از شعوری ج 2 ص 22). رخسار. (ناظم ...
-
قلم
لغتنامه دهخدا
قلم . [ ق َ ل َ ] (ع مص ) چیدن و تراشیدن ناخن و جز آن را. (منتهی الارب ). || قطع کردن . (اقرب الموارد). در اقرب الموارد قلم به فتح اول و سکون دوم را قطع کردن چیزی و چیدن ناخن معنی کرده است .- قلم شدن ؛ دو نیمه شدن . قطع شدن . شکسته شدن . از یکدیگر ج...