کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واجف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واجف
لغتنامه دهخدا
واجف . [ ج ِ ] (ع ص ) بی آرام . طپان . (آنندراج ). مضطرب : قلب ُ واجف ؛ یعنی دل مضطرب . (از اقرب الموارد). دل باتپش هراسان ، مضطرب . (ناظم الاطباء). وَجّاف . (المنجد). طپنده . لرزنده . و رجوع به وجف شود.
-
جستوجو در متن
-
واجفة
لغتنامه دهخدا
واجفة. [ ج ِ ف َ ] (ع ص ) مؤنث واجف . طپنده . لرزنده ، ترسنده . رجوع به واجف شود.
-
برقة
لغتنامه دهخدا
برقة. [ ب َ ق َ / ب ُ ق َ ] (اِخ ) نام مواضع بسیار است در دیار عرب و از آنجمله است :برقة احجار. برقة احدب . برقة احزم . برقة احواز.برقة احوال . برقة ارمام . برقة اروی . برقة اطلم . برقة اعیار. برقة اقعی . برقةالاثماد. برقةالاجاول . برقةالاجداد. برقةا...