کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وابستگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وابستگان
لغتنامه دهخدا
وابستگان . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) ج ِ وابسته . منسوبین . || نوکران . (از سفرنامه ٔ ناصرالدین شاه ). رجوع به وابسته شود.
-
جستوجو در متن
-
شتیوی
لغتنامه دهخدا
شتیوی . [ ش َ تی ] (اِخ ) بطنی است از مسیعید از عشیره ٔ مغرة که از وابستگان قبیله ٔ عبدة از شمر قحطانیه است . (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 582).
-
منسوبین
لغتنامه دهخدا
منسوبین . [ م َ ] (از ع ص ، اِ) آنهایی که دارای نسبت و علاقه و پیوستگی باشند و خویشاوندان و متعلقان . (ناظم الاطباء). بستگان . وابستگان . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
ره بسته
لغتنامه دهخدا
ره بسته . [ رَه ْ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) که راهش بسته باشد. || متعلقان و وابستگان به راه . که وابسته به راه باشد : چو زین ره بستگان یابی رهایی بدانی خود که چونی وز کجایی .نظامی .
-
زئوس کاریوس
لغتنامه دهخدا
زئوس کاریوس . [ زِ ی ُ ] (اِخ ) معبدی است باستانی در میلاسا . در این معبد اهالی میزی و لیدی بعنوان وابستگان قوم کاری حق دخول دارند و کاریها معتقدند که لیدوس و میزوس برادران کار بوده اند و بهمین جهت است که این دو قوم به معبد راه دارند. (ترجمه ٔ تاریخ ...
-
مناهم
لغتنامه دهخدا
مناهم . [ م َ هَِ ] (اِخ ) پادشاه اسرائیل در سالهای 747 تا 738 ق .م . هنگامی که سلیمان کشته شد پادشاه زاکاری برای به دست آوردن فرمانروائیش دست به کار شده و مناهم که از وابستگان سلیمان بود علیه زاکاری (زکریا) قیام کرد و او را کشت . او در بیرحمی و ستمک...
-
بستگان
لغتنامه دهخدا
بستگان . [ ب َ ت َ ] (اِ) ج ِ بسته : گو پیلتن نیز پیمان ببست که آن بستگانرا گشاید دو دست . فردوسی .پس آن بستگانرا کشیدند خواربجان خواستند آنگهی زینهار. فردوسی .چو قادر شدی خیره را ریزخون مزن دشنه بر بستگان زبون . امیرخسرو. || زندانیان . محجوران :هم ب...
-
وابسته
لغتنامه دهخدا
وابسته . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مربوط. متعلق . موقوف . منحصر. منسوب و ملازم . (آنندراج ). ج ، وابستگان . || در سفارتخانه ها به درجه ای از مأمورین سیاسی اطلاق میشود. و وقتی این کلمه با مضاف الیه استعمال شود معنی آن فرق خواهد کرد مثل وابسته ٔ ...
-
فضولی
لغتنامه دهخدا
فضولی . [ ف ُ ] (اِخ ) ملا محمدبن سلیمان بغدادی . از اکابر شعرای قرن دهم هجری است که اشعار مؤثر و سوزناک به زبان ترکی و گاه به عربی و فارسی دارد. وی از وابستگان دربار سلطان سلیمان خان قانونی دهمین سلطان عثمانی بوده . او راست : 1- انیس القلب ، قصیده ...
-
حسین آزاد
لغتنامه دهخدا
حسین آزاد. [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) یا میرزا حسین خان آزاد. او طبیب ظل السلطان ، سلطان مسعودمیرزا پسر بزرگ ناصرالدین شاه بود، و وی پسر میرزا یوسف خان مستشار پست خانه بود، که از آزادیخواهان و طالبین اصلاح عصر خود بقلم میرفت ، و او را رساله ای است درباب ...
-
رادیو
لغتنامه دهخدا
رادیو. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) از «بی سیم - پرتو مجهول » مصدر آن رادیه ، بمعنی شعاع دادن ، شعاع افکندن ، پرتو دادن ، پرتو افکندن که بصورت اسمی و صفتی هر دو بکار رود در صورت صفتی بمعنی مشعشع و نورانی و در صورت اسمی علامت اختصاری رادیوتلگرافی ، رادیوتلف...
-
مشروطیت
لغتنامه دهخدا
مشروطیت . [ م َ طی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) ساختمان کلمه مانند دیگر مصدرهائی که پسوند «ئیت » دارد عربی می نماید و چنان به نظر می رسد که از «مشروطه » اِ مفعول + «ئیت » ساخته شده است ، ولی چنان نیست که این نظر از هر جهت مورد تأیید باشد. بعضی گمان کرده ...