کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وابسته به هیلت اعزامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وابسته شدن
لغتنامه دهخدا
وابسته شدن . [ ب َ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متعلق گردیدن . منوط شدن .
-
جستوجو در متن
-
میسیون
لغتنامه دهخدا
میسیون . [ یُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) هیأت مأمورین . هیئت اعزامی . هیئتی مرکب از چند تن که به منظوری خاص (تبلیغات مذهبی ، امور سیاسی ، فرهنگی و غیره ) به جایی اعزام شوند: میسیون نظامی . || مأموریت . فرستادگی . اعزام . نمایندگی . || مأموریت موقتی و مع...
-
مستوفد
لغتنامه دهخدا
مستوفد. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) بر سر پای و دروا نشیننده . (از منتهی الارب ). سرپا و بطور غیرمطمئن نشیننده . (از اقرب الموارد). مستوفز. و رجوع به مستوفز شود. || فرستنده کسی را بعنوان «وفد» و هیئت اعزامی . (از اقرب الموارد). و رجوع به استیفاد شود.
-
گرون
لغتنامه دهخدا
گرون . (اِخ ) رئیس هیئت اعزامی آلمانی که در سال 1902 - 1903م . برای کشفیات به تورفان رفته است . (سبک شناسی بهار ج 1 ص 39).
-
کریم
لغتنامه دهخدا
کریم . [ ک َ ] (اِخ ) کریم خان افغان . از سران سپاه نادر بود. هنگامی که نادرشاه میرزا محمدحسین شریفی حسینی را صاحب اختیار و حاکم فارس نمود، هفت هزار تن افغان وازبک و قزل باش از سپاهیان خود را با او روانه کرد وکریم خان سرکرده ٔ افغانهای اعزامی به شیرا...
-
ژونو
لغتنامه دهخدا
ژونو. [ ن ُ ] (اِخ ) آندُش . دوک دابرانتس ژنرال فرانسوی . مولد بوسی -ل ُ-گراند (کت -دُر) بسال 1771 م . وی در نبرد ایتالیا آجودان ناپلئون اول بود و با هیئت اعزامی به مصر رفت و لیسبن رادر 1807 بگرفت و سرانجام در سال 1813 خود را کشت .
-
گوبینو
لغتنامه دهخدا
گوبینو. [ گ ُ ن ُ ] (اِخ ) کنت ژزف آرتور دُ... سیاستمدار و نویسنده ٔفرانسوی که در 1816 م . در ویل دآوری متولد شد. وی از آغاز جوانی وارد سیاست شد. در سال 1851 م . به سمت دبیری هیئت اعزامی فرانسه در برن و سپس در هانور برگزیده شد. از سال 1854 تا 1858 م ...
-
باستان شناسی
لغتنامه دهخدا
باستان شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم به آثار تاریخی . شناسایی عتیقات . علم به آثار عتیقه . اصطلاح فرهنگستان ایران در برابر آرکئولوژی .- اداره ٔ کل باستانشناسی ؛ در وزارت فرهنگ ، اداره ای بنام اداره ٔ کل آثار عتیقات در زمان رضا شاه تأسیس گردید که...
-
قطب
لغتنامه دهخدا
قطب . [ ق ُ ] (ع اِ)تیزی پیکان . (لسان العرب ). || مهتر و سردار قوم که مدار کار بر وی باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سپهسالار. (منتهی الارب ). صاحب الجیش . (اقرب الموارد). || ستونه ٔ آهنی آسیا. (منتهی الارب ). آهنی است که بر گرد آن سنگ بالا گرد...
-
تاناناریو
لغتنامه دهخدا
تاناناریو. [ وْ ] (اِخ ) نام شهر معظم جزیره ٔ ماداگاسکار افریقا و یکی از پنج شهر بزرگ ماداگاسکار و پایتخت این جزیره است که بر روی فلاتی به ارتفاع 1400 گز از سطح دریا و مشرف بر رودخانه ٔ «ایکوپا» واقع است . این شهر در قدیم مرکز قلمرو «هوا»ها بود و اکن...
-
هائیتی
لغتنامه دهخدا
هائیتی . (اِخ ) یکی از کشورهای آنتیل بزرگ به مشرق کوبا بین 17 درجه و 39 دقیقه و 19 درجه و 57 دقیقه و 30 ثانیه ٔ عرض شمالی و 70 درجه و 40دقیقه و 76 درجه و 39 دقیقه ٔ طول غربی واقع شده . کشوری کوهستانی است که بدو دولت مستقل تقسیم میشود: 1-جمهوری هائیتی...
-
دارالفنون
لغتنامه دهخدا
دارالفنون . [ رُل ْ ف ُ ] (اِخ ) مدرسه ٔ عالی معروفی که بهمت میرزا تقی خان امیرنظام فراهانی وزیر نامدار و عالیقدر ناصرالدین شاه قاجار تأسیس شد.«دارالفنون در پنجم ربیعالاول 1268 هَ . ق . یعنی سیزده روز قبل از قتل آن مرد بزرگ با هفت نفر معلم اتریشی و ...
-
مدد
لغتنامه دهخدا
مدد. [ م َ دَدْ ] (ع اِمص ، اِ) افزونی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). زیادت . (منتهی الارب ) : دست او ابر است و دریا را مدد باشد ز ابرنیز از دستش جهان دریای پهناور شود. فرخی .از مدد باران قصیل او رونق و طراوت یافت . (سندبادنامه ص 14). || دستیاری . ی...
-
داروین
لغتنامه دهخدا
داروین . [ دارْ ] (اِخ ) چارلز روبرت . طبیعی دان انگلیسی ، نویسنده ٔ کتاب معروف «اصل انواع » ، روز دوازدهم فوریه ٔ 1809 م . در شهر «شریوسباری » متولد شد. او فرزند روبرت وارینگ و نوه ٔ دکتر اراسمومس داروین ، و مادرش که در 1817 م . درگذشت ، دختر «جوسیا...