کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واایستیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واایستیدن
لغتنامه دهخدا
واایستیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) واایستادن . استعصام . (تاج المصادر بیهقی ) .
-
جستوجو در متن
-
اتراع
لغتنامه دهخدا
اتراع . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) پر گردیدن . پر شدن . || واایستیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
انقداع
لغتنامه دهخدا
انقداع . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بازایستادن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). استحیاء. (از اقرب الموارد). واایستیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
واایستادن
لغتنامه دهخدا
واایستادن . [ دَ ] (مص مرکب ) بازایستادن . واایستدن . واایستیدن . واستادن (در تداول عامه ). امتناع . توقف . وقوف . اقلاع . احجام : اقصام ؛ واایستادن باران و تب . ارقاء؛ واایستادن خون و اشک . (تاج المصادر بیهقی ). || واایستادن از چیزی ؛ نکردن آن .
-
استیقاف
لغتنامه دهخدا
استیقاف . [ اِ ] (ع مص ) ایستادن خواستن . (منتهی الارب ). واایستیدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). استادن کسی خواستن . || واداشتن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). بازداشتن ستور خواستن . || طلب وقوف کردن . || طلب سکون کردن .
-
استعصام
لغتنامه دهخدا
استعصام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چنگ درزدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). دست زدن سوار از خوف بر آنچه جهت گرفتن سازند. (منتهی الارب ). دست در چیزی زدن از خوف افتادن . || طلب عصمت کردن . || بازداشتن . (منتهی الارب ). || بازایستادن . (زوزنی ). واایستادن ...