کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیوان
لغتنامه دهخدا
هیوان . [ ] (اِخ ) شهری است [ به هندوستان ] بر سر کوه نهاده و از این شهر آبی فرودآید به دامن کوه و اندر کشت به کار شود. (حدود العالم ).
-
واژههای همآوا
-
حیوان
لغتنامه دهخدا
حیوان . [ ح َ ی َ ] (ع مص ) زنده بودن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (اِمص ) زندگی . زندگانی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زندگانی که در او مرگ نباشد. (ترجمان عادل ) : و ان الدار الاخرة لهی الحیوان . (قرآن 64/29). و در حواشی بعض کتب منطق آمده که ...
-
حیوان
لغتنامه دهخدا
حیوان .[ ح َی ْ ] (از ع ، اِمص ) در تداول فارسی بسکون یاء تلفظ میشود و در اصل بفتح یاء است . زندگی و زندگانی .- آب حیوان ؛ آب زندگانی : سکندر ندید آب حیوان و من همی بینم اینک بجام تو در. مسعود.ای که در بند آب حیوانی کوزه بگذار تا خزف باشد. سعدی .بسر...