کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیجان انگیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تازه آباد هیجان
لغتنامه دهخدا
تازه آباد هیجان . [ زَ دِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان قراتوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج است که در 26هزارگزی شمال خاوری دیواندره ، کنار رودخانه ٔ ول کشتی واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 125 تن سکنه دارد، سنی ، کردی . آب آن از رودخانه و چشمه . محصول ...
-
جستوجو در متن
-
انگیز
لغتنامه دهخدا
انگیز. [ اَ ] (اِ) ریشه ٔ فعل انگیزیدن ، آنچه باعث انگیزش و تحریک باشد. محرک . انگیزه . (فرهنگ فارسی معین ) : گمان می برم که قصه ٔ دمنه انگیزحسودان باشد. (انوار سهیلی از فرهنگ فارسی معین ).آنکه می کشت مرا غمزه ٔ خونریز تو بودگرچه او کشت ولیکن همه انگ...
-
شهوت انگیز
لغتنامه دهخدا
شهوت انگیز. [ ش َهَْ وَ اَ ] (نف مرکب ) هر چیز که برانگیزد میل و رغبت را. (ناظم الاطباء). مشهی . (یادداشت مؤلف ). || هر چیز که موجب هیجان شهوت مجامعت گردد. (ناظم الاطباء). مبهی . (یادداشت مؤلف ).
-
گلوک
لغتنامه دهخدا
گلوک . [ گْلو / گ ِ ] (اِخ ) کریستف ویلیبالد (1714 - 1787 م .). آهنگساز آلمانی که در وایدنوانگ متولد شد. وی مصنف اپرای ارفه ، آلسست و... بود. او اپرا را بشیوه ٔ ساده و هیجان انگیز طبیعی درآورد. عظمت سبک خود را در زبردستی در انشاء مشخص کرد و مدتی را د...
-
تئودور استودیت
لغتنامه دهخدا
تئودور استودیت . [ ت ِ ءُ دُرْ اِ ] (اِخ ) یا تئودور استودیون ، راهب و نویسنده ٔ بیزانسی (759-826 م .) و از مدافعین باحرارت مذهب اورتودوکسی بود و در تاریخ سیاسی زمان خود محلی یافت . وی با کنستانتین ششم و لئون ارمنی خصومتی سخت پیدا کرد و اصلاحاتی در و...
-
حماسة
لغتنامه دهخدا
حماسة. [ ح َ س َ ] (ع اِمص ) دلاوری و دلیری . (ناظم الاطباء). دلاوری . (منتهی الارب ). شجاعت . (اقرب الموارد).- حماسه خوانی کردن ؛ اشعار رزمی و هیجان انگیز خواندن .- حماسه سرا ؛ کسی که اشعار حماسی و رزمی سراید.- حماسه سرایی ؛ سرودن نوعی اشعار رزمی ...
-
ویولون
لغتنامه دهخدا
ویولون . [ ی ُ لُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) ویلن . یکی از سازهای زهی که می تواند آهنگهای حساس و هیجان انگیز را اجراکند. این ساز در اصل شرقی بوده و بعد از جنگهای صلیبی به اروپا رفته است . این ساز دارای چهار سیم «می »،«لا»، «رِ» و «سل » است و به دو طریق نواخ...
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد. (اصطلاح تآتر) لفظی که گاه بمعنی تئاتر بطور کلی و گاه به معنی جنبه های خاص هنر نمایش بکار میرود. اصل یونانی این کلمه ، «دراما» است به معنی «کاری که میشود» یا «عملی ...
-
احمدپادشاه
لغتنامه دهخدا
احمدپادشاه . [ اَ م َ پا دِ ] (اِخ ) ابن اغورلو محمد (بضبط خوندمیر) و احمدپادشاه بن محمد اغریوبن حسن بیک (بضبط صاحب مرآت البلدان ). خوندمیر در حبیب السیر ج 2 ص 334 آرد: احمدپادشاه ولد اغورلومحمدبن امیر حسن بیک بعد از فوت عم خویش یعقوب میرزا از قراباغ...
-
شاتوبریان
لغتنامه دهخدا
شاتوبریان . [ ت ُ ب ِ ] (اِخ ) ویکنت ، فرانسوا رنه ، بسال 1768 م . در سن - مالو تولد و به سال 1848 م . در پاریس وفات یافت . در دامان مادری رنجور و بیمار و پدری عبوس و کم گوی به حکم قضا و تا حدی دیمی پرورش یافت . گاهی در سن - مالو،زمانی در مدرسه ٔ شبا...
-
مرده
لغتنامه دهخدا
مرده . [ م ُ دَ / دِ ] (ن مف ) فوت کرده . درگذشته . متوفی . که جان از کالبدش بدر رفته است . هالک . وفات کرده . میت : مرده نشودزنده زنده به ستودان شدآئین جهان چونین تا گردون گردان شد. رودکی .وآن مردگان در آن چهار دیوار بماندند سالیان بسیار. (ترجمه ٔ ط...
-
دماغ
لغتنامه دهخدا
دماغ . [ دِ ] (ع اِ) مغز سر . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (شرفنامه ٔ منیری ) (از لغت محلی شوشتر) (از اقرب الموارد). مغز سر، و اطبا چنین تشریح کرده اند که عضوی است که محل روح نفسانی است و آن مرکب است از مخ و اورده و شرائین ...