کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هِشْکِ یا هِچْکِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هشک
لغتنامه دهخدا
هشک . [ هَُ ] (اِ) هوش . (یادداشت به خط مؤلف ) : از طره ٔ تو که نافه ٔ مشک افتادهشیار زمانه بس که بی هشک افتاد.عطار.
-
هشک
لغتنامه دهخدا
هشک . [ هَُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان سراوان دارای 520 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غله و خرما است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).