کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هُویه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هویه
لغتنامه دهخدا
هویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) هوبه . (برهان ). دوش و کتف .(آنندراج ) (برهان ). || پشتی و حمایت . (آنندراج ) (برهان ). هوبه . (برهان ). رجوع به هوبه شود.
-
هویة
لغتنامه دهخدا
هویة. [ هََ وی ی َ ] (ع ص ) چاه دورتک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). ج ، هوایا. (از اقرب الموارد).
-
هویة
لغتنامه دهخدا
هویة. [ هََ ی َ ] (ع ص ) مؤنث هَوی . زن صاحب هوی یعنی دوست دارنده . (از اقرب الموارد). رجوع به هوی شود.
-
هویة
لغتنامه دهخدا
هویة. [ هَُ وی ی َ ] (ع اِ) هویت . عبارت است از تشخص و همین معنی میان حکیمان و متکلمان مشهور است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || هویة گاه بر وجود خارجی اطلاق میگردد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). || هویة گاه بر ماهیت با تشخص اطلاق میگردد که عبارت است از حقی...
-
هویه سنبا
لغتنامه دهخدا
هویه سنبا. [ ی َ / ی ِ سُم ْ ] (نف مرکب ) سنباننده و سوراخ کننده ٔ شانه . || (اِخ ) لقبی است برای شاپور دوم ساسانی آنکه به ذوالاکتاف مشهور است . لقب شابوربن هرمز ساسانی از پادشاهان سلسله ٔ ساسانیان است . (هویه به معنی کتف و سنبا، ثقاب ). ذوالاکتاف . ...
-
شاپور هویه سنبا
لغتنامه دهخدا
شاپور هویه سنبا. [ رِ ی ِ سُم ْ ] (اِخ ) لقب شاپور دوم . رجوع به شاپور ذوالا کتاف شود.
-
واژههای همآوا
-
هویه
لغتنامه دهخدا
هویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) هوبه . (برهان ). دوش و کتف .(آنندراج ) (برهان ). || پشتی و حمایت . (آنندراج ) (برهان ). هوبه . (برهان ). رجوع به هوبه شود.
-
جستوجو در متن
-
هویت
لغتنامه دهخدا
هویت . [ هَُ وی ی َ ] (ع اِ) هُویّة. رجوع به هُویّة شود.
-
هوبه
لغتنامه دهخدا
هوبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ) دوش و کتف را گویند. (برهان ). هوبر. هویه . رجوع به هویه شود. || به معنی پشتی و حمایت هم هست و به این معنی بجای بای ابجد یای حطی هم آمده است . (برهان ). رجوع به هوبر و هویه شود.
-
هوی
لغتنامه دهخدا
هوی . [ هََ ] (ع ص ) هَو. دوست دارنده . (منتهی الارب ). صاحب هوی . (اقرب الموارد). مؤنث آن هویة است . (اقرب الموارد).
-
ثقاب
لغتنامه دهخدا
ثقاب . [ ث َق ْ قا ] (ع ص ) سنبا. سنبنده . || سقاب الأکتاف ، هویه . سنبا. لقب شاپور ذوالأکتاف .
-
سینا
لغتنامه دهخدا
سینا. (نف ) سوراخ کننده . (برهان ). مصحف سنبا. (صفت مشبهه از سنبیدن ) و «هویه سنبا» به معنی کتف سوراخ کن ، ذوالاکتاف ،لقب شاپور دوم است و پارسیان او را شاپور هویه سنبا خواندندی . (مجمل التواریخ و القصص ص 34) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || (اِ) به لغت...
-
ذوالاکتاف
لغتنامه دهخدا
ذوالاکتاف . [ ذُل ْ اَ ] (اِخ ) لقب شاپور دوم پسر هرمزبن نرسی . و بقول حمزه ٔ اصفهانی ذوالاکتاف ترجمه ٔ کلمه ٔ هویه سنباست چه هویه به معنی کتف و سنبا سنبنده باشد. و فردوسی گوید : عرابی ذوالأکتاف کردش لقب چو از مهره بگشاد کفت عرب .و ابن الأثیر در ال...