کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هورة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هورة
لغتنامه دهخدا
هورة. [ رَ ] (ع اِمص ) تهمت و بدگمانی . (منتهی الارب ). اسم است از هاره . (اقرب الموارد).
-
هورة
لغتنامه دهخدا
هورة. [ هََ رَ ] (ع اِ) هلاکت جای . (منتهی الارب ). مهلکة. ج ، هورات . (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
هوره
لغتنامه دهخدا
هوره . [ ] (اِ) اسم فارسی خبازی است . (مخزن الادویه ).
-
هوره
لغتنامه دهخدا
هوره . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد. دارای 1142 تن سکنه ، آب آن از قنات و زاینده رود و محصول عمده اش کشمش ، بادام ، برنج و انگور است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
هوره عاگول
لغتنامه دهخدا
هوره عاگول . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش هویزه ٔ شهرستان دشت میشان . دارای 1200 تن سکنه ، آب آن از چاه و مازاد آب کرخه کور و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آن قالیچه بافی است . ساکنان آنجا از طایفه ٔ بنی صالح اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
هورات
لغتنامه دهخدا
هورات . [ هََ ] (ع اِ) ج ِ هورة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هورة شود.