کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هواپیما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هواپیما
لغتنامه دهخدا
هواپیما. [ هََ پ َ / پ ِ ] (نف مرکب ) طی کننده ٔ هوا. که در هوا راه پیماید : پیش ِ آسیب ِ صواعق ِ حادثات چه بنگه موری و چه تخت هواپیمای سلیمانی . (منشآت خاقانی چ محمد روشن تهران 1349 هَ . ش . ص 10) || (اِ مرکب ) طیاره . آویون . آیروپلان . نوعی مرکوب ...
-
جستوجو در متن
-
خلبان
لغتنامه دهخدا
خلبان . [ خ َ ل َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آنکه هواپیما می برد. راننده ٔ هواپیما .
-
پرشگاه
لغتنامه دهخدا
پرشگاه . [ پ َ رِ ] (اِ مرکب ) فرودگاه هواپیما.
-
آئرپلان
لغتنامه دهخدا
آئرپلان . [ ءِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) هواپیما. طیاره . آسمان پیما.
-
آسمان نورد
لغتنامه دهخدا
آسمان نورد. [ س ْ / س ِ مان ْ، ن َ وَ ] (نف مرکب ) هواپیما. هوانورد.
-
خلبانی
لغتنامه دهخدا
خلبانی . [ خ َ ل َ ] (حامص مرکب ) رانندگی هواپیما. هوانوردی .
-
هواپیمائی
لغتنامه دهخدا
هواپیمائی . [ هََ پ َ / پ ِ ] (حامص مرکب ) عمل هواپیما. || (اِ مرکب ) سازمان ناظر بر پرواز طیارات .
-
هوانورد
لغتنامه دهخدا
هوانورد. [ هََ ن َ وَ ] (نف مرکب ) طی کننده ٔ هوا. خلبان . راننده ٔ هواپیما. رجوع به فضانورد شود.
-
پیلت
لغتنامه دهخدا
پیلت . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) راهبر هواپیما یا قایق . راننده ٔ طیاره و کرجی . || نوعی ماهی .
-
دوباله
لغتنامه دهخدا
دوباله . [ دُ ل َ / ل ِ ] (ص نسبی ) دارای دوبال . || هواپیما که دوبال دارد. (یادداشت مؤلف ).
-
اسکادریل
لغتنامه دهخدا
اسکادریل . [ اِ ] (فرانسوی ، اِ) اسکادر کوچک ، مرکب از جهازات سبک . ناوگروه . (فرهنگستان ). || دسته ای از هواپیما.
-
برگه
لغتنامه دهخدا
برگه . [ بِرْ / ب ِ رِگ ِ ] (اِخ ) لوئی . (1880 - 1955 م .) مهندس و هوانورد فرانسوی که یکی از نخستین سازندگان هواپیما بوده است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سکان
لغتنامه دهخدا
سکان . [ س ُک ْ کا ] (ع اِ) آلتی چوبی یا فلزی که در یکی از دو انتهای کشتی تعبیه کنند و با حرکت آن جهت حرکت کشتی را تغییر دهند. ج ، سکانات . || در دم هواپیما دو پیکان است که از فلز ساخته می شود. سکان عمودی ،سکان افقی و هر یک شامل دو قسمت است : ثابت و ...
-
ملخک
لغتنامه دهخدا
ملخک . [ م َ ل َ خ َ ] (اِ مصغر) مصغر ملخ . ملخ کوچک . || ملخ هواپیماها و کشتی ها. پروانه در هواپیما و کشتی . و رجوع به ملخ (معنی آخر) شود.