کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هه
لغتنامه دهخدا
هه . [ هََ ه ْ ] (اِ صوت ) صدایی است که در وقتی که خواهند دهن شخصی را بوی کنند از آن شخص بر گوش میخورد. (برهان ).
-
هه
لغتنامه دهخدا
هه . [ هََ ه ْ ] (ع اِ صوت ) تذکره است و وعید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم صوت است برای تذکره و وعید. (اقرب الموارد).
-
هه
لغتنامه دهخدا
هه . [ هََ ه ه ] (ع مص ) لثغه عارض شدن کسی را و بند شدن زبان در سخن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
تسینگ هه
لغتنامه دهخدا
تسینگ هه . [ ت ْ ] (اِخ ) ولایتی در چین غربی که مرکز آن سی نینگ است و 2050000 تن سکنه دارد.
-
جستوجو در متن
-
ههة
لغتنامه دهخدا
ههة. [ هََ هَْهََ ] (ع مص ) بند شدن زبان و لثغه عارض شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به هه شود.
-
استنکاه
لغتنامه دهخدا
استنکاه . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شنیدن بوی دهان . شنیدن بوی دهن کس را تا معلوم کند که چه خورده است . دریافتن بوی دهن کسی خواستن . هه کردن فرمودن کسی را. (منتهی الارب ). ها کردن فرمودن کسی را تا بوی دهان او بداند. هه کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
مهه
لغتنامه دهخدا
مهه . [ م َ هََه ْ ] (ع مص ) نرم گردیدن . || (اِمص ، اِ) سیر نرم . || نرمی . || فروهشتگی . || آهستگی . || زمان . || امید. (منتهی الارب ).
-
پارفه
لغتنامه دهخدا
پارفه . [ ف ِ ] (اِخ ) نوئل . ادیب و سائس فرانسوی . مولد بسال 1813م .1227/ هَ . ق . و وفات در سنه ٔ 1896م .1313/ ههَ . ق .
-
کیه
لغتنامه دهخدا
کیه . [ ک َی ْه ْ ] (ع مص ) په کردن گفتن کسی را تا بوی دهن او دریافت گردد. (از منتهی الارب ): کاهه کیهاً؛ هه کردن فرمود او را تا بوی دهن او را دریابد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
شاتله
لغتنامه دهخدا
شاتله . [ ت ُ ل ِ ] (اِخ ) یکی از شهرهای بلژیک (واقع در ناحیه ٔ هه نو )، دارای 14600 نفرجمعیت است . صنایع دیگ بخارسازی ، ساختمان های مکانیکی و تولید مواد منفجره و گل بوته سازی آن شهرت دارد.
-
متأهه
لغتنامه دهخدا
متأهه . [ م ُ ت َ ءَهَْ هَِه ْ ] (ع ص ) ناله کننده و آه گوینده . (آنندراج ). ناله کننده و آه کشنده و اندوهگین . (ناظم الاطباء). و رجوع به تأهه شود.
-
مستنکه
لغتنامه دهخدا
مستنکه . [ م ُ ت َ ک ِه ْ ] (ع ص ) شنونده ٔ بوی دهان . و «هه » کردن فرماینده کسی را، تا معلوم شود که آیا شراب نوشیده است یا خیر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به استنکاه شود.
-
پانار
لغتنامه دهخدا
پانار. (اِخ ) شارل فرانسوا. مصنف سرودها و نمایشنامه ها و اپراها. مولد، کورویل در ناحیه ٔ اور و لُوار بسال 1694م .1084/ هَ . ق . و وفات در سنه ٔ 1765م .1178/ ههَ . ق .