کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همهزمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زمانی
لغتنامه دهخدا
زمانی . [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش قاین است که در شهرستان بیرجند واقع است و 391 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
زمانی
لغتنامه دهخدا
زمانی . [ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به زمان . آنچه به زمان منسوب میشود. درشاهد زیر منسوب به زمان بمعنی وقت است : دیدن آن پرده مکانی نبودرفتن آن راه زمانی نبود. نظامی .- ساعت زمانی . رجوع به ساعت زمانی و زمان شود.
-
زمانی
لغتنامه دهخدا
زمانی . [ زِم ْ ما ] (اِخ ) محمدبن یحیی بن فیاض و اسماعیل بن عباد از محدثانند و عبداﷲبن سعید تابعی است . (از منتهی الارب ).
-
همه
لغتنامه دهخدا
همه . [ هََ م َ / م ِ ] (ضمیر مبهم ، ص ، ق ) برای احاطه ٔ افراد و شمول اجزا می آید و جمع کردن آن با یای وحدت غرابتی دارد، چنانکه سعدی گوید : همه تخت و ملکی پذیرد زوال .(از غیاث ).یکی از موارد استعمال لفظ همه در معنی «هر» و شاهد منقول از سعدی از این م...
-
همه
لغتنامه دهخدا
همه . [ هَُ م ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش آخوره ٔ شهرستان فریدن . دارای 300 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، حبوب ، پشم و روغن و هنر دستی زنان بافتن قالی و جاجیم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
همة
لغتنامه دهخدا
همة. [ هََ م ْم َ / هَِ م ْ م َ ] (ع اِ) کاری که قصد کردن آن نمایند. || قصد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، هِمَم . (منتهی الارب ). || هوی . ج ، همم . (اقرب الموارد). خواهش . (منتهی الارب ). || پیر فانی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || زن پیر ...
-
حدوث زمانی
لغتنامه دهخدا
حدوث زمانی . [ ح ُ ث ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنچه مسبوق به عدم باشد. (تعریفات جرجانی در کلمه ٔ حادث ). مقابل حدوث ذاتی . و آن بودن شی ٔ است مسبوق به عدم به سبق زمانی . (تعریفات جرجانی ص 56).
-
ساعت زمانی
لغتنامه دهخدا
ساعت زمانی . [ ع َ ت ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دوازده یک شب یا روز، در اصطلاح منجمان ، و مدت آن در ایام مختلف سال متفاوت است . ساعت مُعْوَج ّ. رجوع به ساعت نجومی شود.
-
صاحب زمانی
لغتنامه دهخدا
صاحب زمانی . [ ح ِ زَ ] (اِخ ) از قنوات شهر تهران ، در سمت شمال شرقی . مقدار آب آن یک سنگ است و مسافت مادرچاه آن تا شهر دو فرسنگ .
-
فند زمانی
لغتنامه دهخدا
فند زمانی . [ ف ِ دِزَ ] (اِخ ) سهل بن شیبان بن ربیعةبن زمان ، از بنی بکر و یکی از شعرای جاهلی است و در زمان خود سید بکر و پیشوای آن بود. در جنگ بکر شرکت جست و در حدود یکصد سال عمر کرد. در دیوان الحماسه از شعر او نمونه ای هست . وفاتش در حدود 90 هَ . ...
-
الفند زمانی
لغتنامه دهخدا
الفند زمانی . [ اَ ف ِ دِ زِم ْ ما ] (اِخ ) شهل بن شیبان بن ربیعةبن زمان حنفی شاعر جاهلی بود. وی به سال 70 قبل از هجرت / 555 م . درگذشت . رجوع به شهل و فند در این لغت نامه و الاعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 260 شود.
-
حرف زمانی
لغتنامه دهخدا
حرف زمانی . [ ح َ ف ِ زَ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرفی که عارض بر صوت و باقی با آن باشد، مانند حرفهای مصوته و حروف علة و برخی از حروف صامت همچون ف . س . ش . که ممکن است آنها را در تلفظ بکشانیم و توهم تکرار در میان نباشد. در برابر حرفهای آنی چون ت . ط...
-
حروف زمانی
لغتنامه دهخدا
حروف زمانی . [ ح ُ ف ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف زمانی شود.
-
همه ایاز
لغتنامه دهخدا
همه ایاز. [ هََ م ِ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
همه جا
لغتنامه دهخدا
همه جا. [ هََ م ِ ] (اِخ ) دهی است از توابع شهرستان کرج . دارای 293 تن سکنه ، آب آن از چشمه سار و محصول عمده اش غله ، لبنیات و عسل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).