کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همجوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
هم جوار
لغتنامه دهخدا
هم جوار. [ هََ ج ِ / ج َ ] (ص مرکب ) همسایه و هموطن . (آنندراج ). مجاور: ممالک هم جوار؛ کشورهای همسایه . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
نامجاور
لغتنامه دهخدا
نامجاور. [ م ُ وِ ] (ص مرکب ) غیرمجاور. که همسایه و همجوار نیست . مقابل مجاور. رجوع به مجاور شود.
-
جزیره ٔ جاسک
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ جاسک . [ ج َ رَ ی ِ ] (اِخ ) یا خاسک . از جزایر همجوار قشم بوده و شاید هم اسم دیگری برای جزیره ٔ کشم (جزیره ٔدراز) بوده است . (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 282).
-
زافون
لغتنامه دهخدا
زافون . (اِخ ) ولایتی است بزرگ از شهرهای سودان همجوار بلاد ملثّمین ، نقاب پوشان در مغرب . (از معجم البلدان ). و رجوع به زافون (پادشاه ) شود.
-
ساحل
لغتنامه دهخدا
ساحل . [ح ِ ] (اِخ ) سواحل شرقی افریقا یعنی زنگبار و سفاله و نواحی همجوار آن را گویند. مردم آنجا و زبان آنان را نیز ساحلی و سواحلی نامند. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
تاماتاو
لغتنامه دهخدا
تاماتاو. (اِخ ) شهر و بندری است بر ساحل شرقی ماداگاسکار و 60000 تن سکنه دارد. قاموس الاعلام ترکی در ذیل کلمه ٔ «تاماتاوه » آرد: ...مسکن قوم «بتانیمن » است ... و مرکز تجارت با مردم همجوار است و فرانسویها بسال 1829 و 1845 م . به این قصبه استیلا یافته و...
-
تجلاط فلصر
لغتنامه دهخدا
تجلاط فلصر. [ ت َ ف َ ل َ ص َ ] (اِخ ) تیگلات پیلسر. دومین حکمدار در دومین دولت آشوریها که از تاریخ 742 تا 724 ق .م . در نینوا حکمرانی میکرده با حکومت های همجوار نبردکرده و بر آنها پیروز شده است در جنگی که باتفاق حاکم یهودی سوریه (آخاز) کرده قسمتی از...
-
لسقواچ
لغتنامه دهخدا
لسقواچ . [ ل ِ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ مرکزقضا در سنجاق نیش از صربستان ، واقع در 35هزارگزی جنوب نیش کنار نهر مورادی . دارای 9790 تن سکنه . و از جمله قطعاتی است که طبق عهدنامه ٔ برلن به صربستان واگذار شده و اکثر اهالی همجوار آن از نژاد آرناؤد و مسلمانند ...
-
مطانب
لغتنامه دهخدا
مطانب . [ م ُن ِ ] (ع ص ) جاری مطانبی ؛ آن که طناب خانه ٔ او تا طناب خانه ٔ من است . (منتهی الارب ) (از محیطالمحیط). همسایه و همجوار خیمه . یقال جاری مطانبی ؛ یعنی طناب های چادر او در میان چادر من است . (ناظم الاطباء). مطنب . (ناظم الاطباء) (از اقرب ...
-
راهبة
لغتنامه دهخدا
راهبة. [ هَِ ب َ ] (اِخ ) به روایت شیرویه پسر شهردار در کتاب «التجلی فی المنامات » نام زن پارسایی بوده است که در هنگام مرگ روی بسوی آسمان کرد و گفت : ای آنکه اعتماد من بر تست در زندگی و مرگم ، مرادر دم مرگ خوار نگردان و در گور دچار وحشت مساز. پس آنگا...
-
مولون
لغتنامه دهخدا
مولون . [ م ُ لُن ْ ] (اِخ ) نام سردار آنتیوکوس (برادر سلوکوس ) که از طرف وی ساتراپ ماد شد، اما مولون یاغی شد و ولایت بابل را که همجوار ساتراپی او بود تسخیر کرد و سرداران آنتیوکوس مکرر از مولون شکست خوردند. و سرانجام پادشاه شخصاً به جنگ او شتافت و مو...
-
مرآس
لغتنامه دهخدا
مرآس . [ م ِرْ ] (ع ص ) (از «رأس ») اسبی که سرهای اسبان بگزد در با هم رفتن ، یا آن که بسر زند اسبان دیگر را در وقت تقدم و پیشی خود. (منتهی الارب ). اسبی که کله ٔ اسبان همجوار خود را گاز بگیردو قیل الذی یرأس فی تقدمه و سبقه . (اقرب الموارد). || شتری...
-
ادونای برق
لغتنامه دهخدا
ادونای برق . [ ] (اِخ ) (خداوند برق ) لقب شخص ستمکار و جفاپیشه ٔ کنعانی که در برق سکونت داشت .وی هفتاد تن از مشایخ همجوار خود را دستگیر کرد و انگشت سبابه و ابهام دست و پای ایشان را قطع کرد و بدیشان خورانید مانند سگان ، بدین واسطه ایشان را یارای مقاتل...
-
باجه
لغتنامه دهخدا
باجه . [ ج َ ] (اِخ ) شهری به افریقا. (روضات الجنات ص 322). قصبه ایست در افریقا و بر کوهی مسمی بعین الشمس واقع در 88هزارگزی مغرب تونس است و قلعه ای در آنجاست که بر روی صخره ای ساخته شده ، میاه جاریه و بارانش فراوان است ، باغها و باغچه های سبز و خرم گ...