کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هلوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هلوک
لغتنامه دهخدا
هلوک . [ هََ] (ع ص ) زن تباهکار بر روی افتنده بر مردان و بلایه کار. || زن نیکو در زناشوئی . از اضداد است . || مرد شتاب انزال کننده . (منتهی الارب ).
-
هلوک
لغتنامه دهخدا
هلوک . [ هَُ ] (ع مص ) مردن و نیست شدن . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
حلوک
لغتنامه دهخدا
حلوک . [ ح ُ ] (ع مص ) سخت سیاه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سیاه شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
نابسامان کار
لغتنامه دهخدا
نابسامان کار. [ ب ِ ] (ص مرکب ) هلوک . زانیه . بلایه . بدکاره : زنی نابسامان کار.
-
مهلکة
لغتنامه دهخدا
مهلکة. [ م َ ل َ / ل ُ / ل ِ ک َ] (ع مص ) هُلک . هَلاک . هُلوک . تُهلوک و تهلکة [ ت َ ل ُ / ل ِ / ل َ ک َ ] . نیست شدن . تبوب . (منتهی الارب ).
-
بلایه کار
لغتنامه دهخدا
بلایه کار. [ ب َ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) ناحفاظ. بدعمل . (فرهنگ فارسی معین ). خانع. || زن روسپی و قحبه . (ناظم الاطباء). رَمّازة. هَلوک . (از منتهی الارب ). و رجوع به بلابه کار و بلاده کار شود.
-
بلایه
لغتنامه دهخدا
بلایه . [ ب َ ی َ / ی ِ ] (ص ) نابکار. (از برهان ) (از آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). نابکار دشنام ده . (صحاح الفرس ). تباهکار و ناکس و فرومایه و بداصل . (ناظم الاطباء). حُثالة. حَرض . حقیر. خابث . خَبیث .. رَذل . لاده . مَحروض . ناچیز. ناکس . هَذر. ه...