کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفتگانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هفتگانه
لغتنامه دهخدا
هفتگانه . [ هََ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) هفت تایی . هرچیز که تعداد آن هفت باشد : این هفتگانه شمع بر این منظر ای پسراز کردگارما به سوی ما پیمبرند. ناصرخسرو.سلطان در یک روزی آن قلاع هفتگانه بستد و غارت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).سگ به دریای هفتگانه مشوی ...
-
واژههای مشابه
-
جسدهای هفتگانه
لغتنامه دهخدا
جسدهای هفتگانه . [ ج َ س َ ی ِ هََ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح حکیمان ، عبارتست از مرکباتی که نفس ندارند یعنی طلا، نقره ، ارزیز، سرب ، آهن ، مس وخارصینی . (از کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف ).
-
محال هفتگانه
لغتنامه دهخدا
محال هفتگانه . [ م َ ل ِ هََ ن َ ] (اِخ ) محال سبعه از بلوکات ولایات خمسه ٔ فارس ، حد شمالی سیرجان و نی ریز، شرقی رودان احدی و جیرفت کرمان ، جنوبی لارستان و غربی داراب گرد؛ دارای هفت قسمت است : فرک ، بیونج ، خشن آباد، طارم ، فارغان ، فین و کله گاه . ...
-
جستوجو در متن
-
کاپانه
لغتنامه دهخدا
کاپانه . [ ن ِ ] (اِخ ) یکی از سرداران هفتگانه که «تب » را محاصره کردند.
-
ذوالقدر
لغتنامه دهخدا
ذوالقدر. [ ] (اِخ ) یکی از ایلات هفتگانه ٔ ترک ، در سپاه صفویّه . رجوع به استاجلو شود.
-
ژانی کول
لغتنامه دهخدا
ژانی کول . (اِخ ) نام یکی از تپه های هفتگانه ٔ رم بساحل رود تیبر.
-
لا
لغتنامه دهخدا
لا. (فرانسوی ، اِ) نام حرف ششم از حروف هفتگانه ٔ نت موسیقی .
-
پروخروس
لغتنامه دهخدا
پروخروس . [ ] (اِخ ) پیشوای جماعت خوانندگان و او یکی از شماسان هفتگانه بود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
باسک
لغتنامه دهخدا
باسک . [ س ُ ] (اِ) نام یکی از سرهای هفتگانه ٔ مار. و منها نشذُ یسکنه ناگ الحیات ُ واسماء سرهای هفتگانه این است : اننت ، باسُک ، دکشک ، کرکوتک ، مهاپذم ، کنبل ، اشوتر. (ماللهند ص 123 س 20).
-
تالیس
لغتنامه دهخدا
تالیس . (اِخ ) تلفظ ترکی تالس و ثالس و طالس ، یکی از حکمای هفتگانه . رجوع به تالس و ثالس و طالس و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
حدشرون
لغتنامه دهخدا
حدشرون . [ ] (اِخ ) دروازه ٔ حدشرون ، یکی از دروازه های هفتگانه ٔ شهر بخارا است که بر سر راه خوارزم بود. (رودکی نفیسی ج 1 ص 87).
-
درزیندان
لغتنامه دهخدا
درزیندان . [ دَ ] (اِخ ) نام اصلی درزیجان ، که یکی از شهرهای هفتگانه ٔ مدائن بوده است . (از معجم البلدان ). رجوع به درزیجان شود.
-
دو
لغتنامه دهخدا
دو. [ دُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح موسیقی ) اولین حرف از نوتهای هفتگانه ٔ موسیقی . (از فرهنگ فارسی معین ). نُت ِ پیش از «رِ».