کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هشتسرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سرایی
لغتنامه دهخدا
سرایی . [ س َ ] (ص نسبی ) گروهی از پیادگان بوده اند که از هر ولایتی آمده بودند و ایشان را سپاهسالاری باشد جداگانه که تیمار ایشان دارد و ایشان هر قومی به سلاح ولایت خویش کار کنند. (از سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ 2 ص 59).
-
هشت
لغتنامه دهخدا
هشت . [ هََ ] (اِ) نام روز چهارم از خمسه ٔ مسترقه . (ناظم الاطباء).
-
هشت
لغتنامه دهخدا
هشت . [ هََ ] (عدد، ص ، اِ) توصیفی عددی ، دو مرتبه چهار. (ناظم الاطباء). نماینده ٔ آن در ارقام هندسی شکل زاویه ای است که رأس آن در بالاقرار گیرد. در حساب جُمَّل نشانه ٔ آن حرف «ح » است .- دوهشت ؛ شانزده . هشت به علاوه ٔ هشت : چو شیروی را سال شد برد...
-
هشت
لغتنامه دهخدا
هشت . [ هَِ ] (اِ صوت ) صفیر و صدایی که از دو لب خارج می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به هشپلک شود.
-
نغمه سرایی
لغتنامه دهخدا
نغمه سرایی . [ ن َ م َ / م ِ س َ] (حامص مرکب ) عمل نغمه سرا. رجوع به نغمه سرا شود.
-
نوحه سرایی
لغتنامه دهخدا
نوحه سرایی . [ ن َ / نُو ح َ / ح ِ س َ ](حامص مرکب ) عمل نوحه سرای . رجوع به نوحه سرای شود.- نوحه سرایی کردن ؛ نوحه خوانی کردن . نوحه گری کردن . نوحه خواندن .
-
غزل سرایی
لغتنامه دهخدا
غزل سرایی . [ غ َ زَ س َ ] (حامص مرکب ) عمل غزلسرا. غزل سرودن . غزل گفتن . غزل خواندن : ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم از تو غزل سرایی از من ملک ستایی . فرخی .گر پیشه کنم غزل سرایی او پیش نهد دغل درایی . نظامی .مجنون ز مشقت جدایی کردی همه شب غزل سرایی ....
-
لطیفه سرایی
لغتنامه دهخدا
لطیفه سرایی . [ ل َ ف َ / ف ِ س َ ] (حامص مرکب ) عمل لطیفه سرا.
-
مدح سرایی
لغتنامه دهخدا
مدح سرایی . [ م َ س َ ] (حامص مرکب ) مدح سرائی . مدیحه گوئی . عمل مدح سرای . رجوع به مدح سرای شود : نکنم مدح سرایی به دروغ که زبان صدق سرای است مرا.خاقانی .
-
مدحت سرایی
لغتنامه دهخدا
مدحت سرایی . [ م ِ ح َ س َ ] (حامص مرکب ) عمل مدحت سرا. مدیحه گوئی . رجوع به مدحت سرا شود : شها در شیوه ٔ مدحت سرائی آن فسون سازم که چون ره آورد هاروت کارم درفسون خوانی .وحشی (از فرهنگ فارسی معین ).
-
انجیل سرایی
لغتنامه دهخدا
انجیل سرایی . [ اِ س َ ] (حامص مرکب ) خواندن انجیل . به آواز خواندن انجیل : بر کاس رباب آخور خشک خرعیسی است کز چار زبان میکند انجیل سرایی .خاقانی (دیوان چ سجادی ص 435).
-
بیرون سرایی
لغتنامه دهخدا
بیرون سرایی . [ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به بیرون سرا. || مسکوکی که در خارج دارالضرب دولتی زده اند. رجوع به برون سرایی شود.
-
پیچه سرایی
لغتنامه دهخدا
پیچه سرایی . [ چ َ / چ ِ س َ ] (حامص مرکب ) رمزگویی . (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به پیچه شود.
-
برون سرایی
لغتنامه دهخدا
برون سرایی . [ ب ِ / ب ُ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به برون سرا : محک مشاهد حال است عاقلان دانندکه سکه ٔ درم من برون سرایی نه . نزاری قهستانی .افسانه ٔ موعظت سرایان نقدی است ولی برون سرایی .نزاری قهستانی .
-
چامه سرایی
لغتنامه دهخدا
چامه سرایی . [م َ / م ِ س َ ] (حامص مرکب ) رجوع به چامه سرائی شود.