کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزینه نگهداری و تعمیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هزینه شدن
لغتنامه دهخدا
هزینه شدن . [ هََ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) صرف شدن . خرج شدن : زخمی رسید بر دل خاقانی کاوقات او هزینه ٔ مرهم شد.خاقانی .
-
هزینه شمردن
لغتنامه دهخدا
هزینه شمردن . [ هََ ن َ / ن ِ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] (مص مرکب ) هزینه حساب کردن . جزو خرج آوردن : هزینه شمر سیم کز بهر لاف به بیهوده بِپْراگند بر گزاف .فردوسی .
-
جستوجو در متن
-
تعمیر کردن
لغتنامه دهخدا
تعمیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بنای شکسته یا جز آن را مرمت کردن : ویرانه را چه فرش به ازنور آفتاب تعمیر دل بساغر چون آفتاب کن . صائب (از آنندراج ).خضر وقتی گو که تعمیر خراب ما کندزان که گنجی هست پنهان در ته دیوار ما. نظیری (ایضاً).و رجوع به ت...
-
نانگهداشتنی
لغتنامه دهخدا
نانگهداشتنی . [ ن ِ گ َ ت َ ] (ص لیاقت ) که قابل نگهداری نیست . که نتوان آن را حفظ و نگهداری کرد. مقابل نگهداشتنی . رجوع به نگهداشتنی شود.
-
مرمتی
لغتنامه دهخدا
مرمتی . [ م َ رَم ْ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مرمت . آنچه احتیاج به مرمت و اصلاح و تعمیر دارد.
-
باطری ساز
لغتنامه دهخدا
باطری ساز. (نف مرکب ) باتری ساز. سازنده ٔ باطری . آنکه باطری سازد و تعمیر کند.
-
پیانوساز
لغتنامه دهخدا
پیانوساز. [ ن ُ ] (نف مرکب ) آنکه پیانو سازد. || آنکه دستگاه مذکور را مرمت و تعمیر کند.
-
دوچرخه سازی
لغتنامه دهخدا
دوچرخه سازی . [ دُ چ َ خ َ / خ ِ ] (حامص مرکب ) صنعت و شغل دوچرخه ساز. تعمیر وفروش دوچرخه . || (اِ مرکب ) محل تعمیر دوچرخه . دکان دوچرخه تعمیرکنی . رجوع به دوچرخه ساز شود.
-
مکانیسین
لغتنامه دهخدا
مکانیسین . [ م ِ یَن ْ ] (فرانسوی ، ص ،اِ) مأخوذ از فرانسه . متخصص در امور فنی ماشین . تعمیر کننده و سازنده و منظم کننده ٔ ماشین و دستگاههای فنی .
-
گیتی بانی
لغتنامه دهخدا
گیتی بانی . (حامص مرکب ) عمل گیتی بان . نگهداری گیتی و جهان .
-
قاطربان
لغتنامه دهخدا
قاطربان . [ طِ ] (ص مرکب ) آنکه قاطرها را نگهداری و راهنمائی کند. قاطرچی .
-
مرمت
لغتنامه دهخدا
مرمت . [ م َ رَم ْ م َ ] (ع مص ، اِمص ) مرمة. مصدر میمی از ترمیم . تعمیر و اصلاح هر چیز خلل یافته . (ناظم الاطباء). دریافت . دریافتن . تدارک . استدراک . به اصلاح آوردن خلل . نیکو کردن چیزی . ترمیم . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مرمة شود : ابوالقا...
-
معمر
لغتنامه دهخدا
معمر. [ م ُ ع َم ْ م ِ ] (ع ص ) آبادکننده و جایی را مسکون نماینده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعمیر شود.
-
چراغسازی
لغتنامه دهخدا
چراغسازی . [ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) چراغچیگری . لامپاسازی . تعمیر و اصلاح چراغ . ساختن چراغ . رجوع به چراغ ساز و چراغ ساختن شود.