کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هزاره
لغتنامه دهخدا
هزاره . [ هََ / هَِ رَ / رِ ] (اِ) پهلوی هزارک . هزار سال پس از تاریخ معیّن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هزار سال . ده صد سال . یک دوره ٔ هزارساله از تاریخ . (از یادداشتهای مؤلف ) : از وقت آدم تاکنون هفت هزارسال است و این هزاره ٔ آخرین است . (مجمل الت...
-
هزاره
لغتنامه دهخدا
هزاره . [ هََ / هَِ رَ / رِ ] (اِ) حصه ٔ پایین دیوار. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ایزار. ایزاره .ازار. ازاره ، و آن قسمی از دیوار است که با آجر و سنگ و جز آن از زمین بردارند تا کف تاقچه ٔ زیرین . (یادداشت به خط مؤلف ). چینه کشی پای دیوار است که ارتفاع ...
-
هزاره
لغتنامه دهخدا
هزاره . [هَِ / هََ رَ ] (اِخ ) قومی از افاغنه . (آنندراج ). طایفه ای از عشایر شیعی مذهب . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
پنج هزاره
لغتنامه دهخدا
پنج هزاره . [ پ َ هََ رَ ] (اِخ ) از دهستانهای اشرف . عده ٔ قری ̍ 16 و مساحت آن 20 فرسنگ است مرکز آن گلوگاه و حد شمالی آن دریا و حد شرقی رود پی و حد جنوبی چهاردانگه و حد غربی شهر اشرف است . سکنه ٔ آن 7765 تن میباشد. (از جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص ...
-
چچ هزاره
لغتنامه دهخدا
چچ هزاره . [ ] (اِخ ) مؤلف انجمن آرا وصاحب آنندراج نویسند: «نام بلوکی است از توابع کابل که مشتمل بر سی چهل قریه است . هوایش گرم و سازگار وآبش خوشگوار است و اندکی نخلستان دارد. قریه ٔ حیدر نیز جزء این بلوک است ». (از انجمن آرا) (آنندراج ).
-
چشمه هزاره
لغتنامه دهخدا
چشمه هزاره . [ چ ِ م ِ هََ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد که در 10هزارگزی خاور فریمان واقع است . دامنه و معتدل است و12 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
شادی
لغتنامه دهخدا
شادی . (اِخ ) (هزاره ٔ...) نام طایفه ای است . رجوع به هزاره ٔ شادی و تاریخ گزیده ص 666 و 667 و 669 شود.
-
هزارات
لغتنامه دهخدا
هزارات . [ هََ / هَِ ] (اِ) ج ِ هزاره . ادوارسنین . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به ادوار شود.
-
ازاره
لغتنامه دهخدا
ازاره . [ اِ رَ / رِ ] (اِ) اِزار. ایزار. ایزاره . هزاره . آن قسمت از دیواراطاق و یا ایوان که از کف طاقچه تا روی زمین بود.
-
ایزاره
لغتنامه دهخدا
ایزاره . [ رَ ] (اِ) ازاره ٔ خانه را گویند و آن از دیوار مقداری باشد از زمین خانه تا بکنار طاقچه ٔ مرتبه ٔ پائین که در هنگام نشستن پشت بر آن گذارند. (برهان ) (آنندراج ). هزاره ٔ دیوار و جزء تحتانی دیوار و هر چیز که در نشستن بدان پشت دهند. (از ناظم ال...
-
کوت
لغتنامه دهخدا
کوت . (اِخ ) سردار رومی ، پسر هزاره . (از فهرست ولف ) (فرهنگ شاهنامه ). ازسرداران رومی در سپاه خسرو پرویز که در جنگ با بهرام چوبینه به دست بهرام کشته شد : چو بگسست کوت از میان سپاه از آهن به کردار کوهی سیاه . فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2774).چو ب...
-
انجمن آثار ملی
لغتنامه دهخدا
انجمن آثار ملی . [ اَ ج ُ م َ ن ِ رِ م ِل ْ لی ] (اِخ ) در سال 1304 هَ .ش . انجمنی بنام فوق مرکب از جمعی از دانشمندان و رجال معروف برای حفظ آثار باستانی و تعظیم و تکریم رجال تاریخی ، در تهران تشکیل گردید و نخستین قدم را برای ساختمان آرامگاه فردوسی در...
-
کورکا
لغتنامه دهخدا
کورکا. (ترکی ، اِ) طبل بزرگ و کلان . (ناظم الاطباء). طبل بزرگ . کهورکای . کورکه . (فرهنگ فارسی معین ). کهورکه . کورگه : چون سرمست شدخروش کورکا و نای زرین به وی رسید. (جامعالتواریخ رشیدی ). و دیگر امرای هزاره کورکا در قول نزده بودند که امیر قتلغشاه حم...