کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزاراسفند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هزاراسفند
لغتنامه دهخدا
هزاراسفند. [ هَِ زا اِ ف َ ] (اِ مرکب ) حرمل . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). هزاراسپند. (برهان ). رجوع به هزاراسپند شود.
-
جستوجو در متن
-
هزاراسپند
لغتنامه دهخدا
هزاراسپند. [ هَِ زا اِ پ َ ] (اِ مرکب ) نوعی از سداب کوهی است ، و آن را به یونانی مولی میگویند و به عربی حرمل عامی خوانند. بر مفاصل طلا کنند نافع باشد. (برهان ). هزاراسفند. رجوع به هزاراسفند شود.
-
صندل دانه
لغتنامه دهخدا
صندل دانه . [ ص َ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) به یونانی مولی و به شیرازی هزاراسفند، معرب آن صندل دانج است و آن نوعی از سداب کوهی است . گرم و خشک است در سوم و سفید آن بهتر است . بول و حیض را براند و عرق النَّساء مفاصل را نافع است . (برهان ). حِرمِل .
-
اسفند
لغتنامه دهخدا
اسفند. [ اِ ف َ] (اِ) اسفندانه . نام داروئی است که آنرا هزاراسفند نیز گویند و آن نوعی از سداب کوهی باشد و بعربی حرمل عامی خوانند. (برهان ). تخمی است که سوزند چشم زخم را. حَرمَل . (تاج العروس ).حَرمَلَه . اسپند. سپند. حرمل عامی . حرمل احمر. ابن البیطا...
-
پزاننده
لغتنامه دهخدا
پزاننده . [ پ َ ن َ دَ / دِ ] (نف ) آنچه پزد.منضج : و ضمادها و طلیهاء پزاننده . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). چند که این علامتها پدید آید... طبیعت را به تدبیرهاء پزاننده یاری باید داد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و داروهای پزاننده که اندر آن وقت بکار دارند تا سر...
-
حب المنتن
لغتنامه دهخدا
حب المنتن . [ ح َب ْ بُل ْ م ُ ت ِ ] (ع اِ مرکب ) معجونی است که فالج و لقوه را سودمند آید و قولنج و درد مفاصل را نفع ده 0د و عسر بول و حیض رفع کند. صفت آن اشق و سگبینج و جاوشیر و مقل و حرمل یا تخم سداب و شحم حنظل وصبر سقوطری و تربد و پوست هلیله ٔ زرد...