کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هری آب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هری آب
لغتنامه دهخدا
هری آب . [ هَُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 8هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع و دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
واژههای مشابه
-
گازارگاه هری
لغتنامه دهخدا
گازارگاه هری . [ ] (اِخ ) محلی است که قبر مولانا محمد نعمت آبادی درآنجا واقع است . رجوع به مجالس النفائس ص 220 شود.
-
هری تخم
لغتنامه دهخدا
هری تخم . [ هََ ت ُ ] (اِ مرکب ) بزرقطونا. اسفرزه . (یادداشت به خط مؤلف از مهذب الاسماء). رجوع به بزرقطونا و اسفرزه و هرول و هروی شود.
-
هری رز
لغتنامه دهخدا
هری رز. [ هََ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سام شهرستان ملایر که در 18هزارگزی جنوب شهر ملایر واقع و دارای 227 تن سکنه است . از چشمه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات دیم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
هری رود
لغتنامه دهخدا
هری رود. [ هََ ] (اِخ ) رودی است که بر هرات گذرد و طول آن 800 هزارگز است . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هری شود.
-
پیر هری
لغتنامه دهخدا
پیر هری . [ رِ هََ ] (اِخ ) پیر هرات . پیر هروی . (غزالی نامه ص 100). لقب خواجه عبداﷲ انصاری : و از مزار اکابر اولیاء و علماء تربت شیخ عبداﷲ انصاری معروف به پیرهری و ... است (در هرات ). (نزهةالقلوب چ اروپا مقاله ٔ 3 ص 152). رجوع به عبداﷲ انصاری شود.
-
جستوجو در متن
-
نوروزآباد
لغتنامه دهخدا
نوروزآباد. [ ن َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش سرخس شهرستان مشهد است ودر مغرب رودخانه ٔ هری رود و جنوب سرخس در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و مشتمل بر 9 قطعه آبادی بزرگ و کوچک وجمعاً در حدود 7740 تن سکنه است . آب دهات این دهستان از هری رود تأمین می شود. ...
-
طاری
لغتنامه دهخدا
طاری . [ ] (ع اِ) درختی است هندی که چون او را زخم کنند آب بسیار از آن تراوش میکند. و از آن خمر و سرکه میسازند و مشهور بشراب طاری است و در افعال و خواص قریب است بشراب مویزی . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). اطواق است و آن خمری است که از آب درختی که به هندی طاری...
-
زلالی هروی
لغتنامه دهخدا
زلالی هروی .[ زُ ی ِ هََ / هَِ رَ ] (اِخ ) (مولانا...) از هری است و چون سرچشمه ٔ شعراء چون آب زلال صاف است ، زلالی تخلص نموده و پدر او مردی درویش و بیخویش و نیکوکیش بود. مولانا نیز نظر به او می نمود و این مطلع از اوست :لیلی عذاری می رسد دامان کشان در...
-
هرات
لغتنامه دهخدا
هرات . [ هََ ] (اِخ ) شهری است به خراسان . (منتهی الارب ). هرات از اقلیم چهارم است . طولش از جزایرخالدات «صدک » و عرض از خط استوا «لدک ». آن را امیری ، هرات نام از توابع جهان پهلوان نریمان ساخت . اسکندر رومی بعد از خرابی تجدید عمارتش کرد. دور باروش 9...
-
غیاث قافیه
لغتنامه دهخدا
غیاث قافیه . [ ث ِ ی َ ] (اِخ ) شاعر هرات بود. وجه تسمیه ٔ او به «قافیه » این بود که غزل یا قصیده ای را بدون توجه به قافیه میسرود و اگر شخص دیگری قافیه ای پیدا میکرد که او نگفته بودبا زر آن را میخرید و در شعر خود داخل میکرد. دو بیت زیر از اشعار او در...
-
کلنجری
لغتنامه دهخدا
کلنجری . [ ک ِ ل َ ج َ ] (ص نسبی ) مردمی را گویند که منسوب به کلنجر باشند که نام موضعی و قلعه ای است . (برهان ). منسوب به کلنجر هندوستان . (ناظم الاطباء). منسوب به کلنجر. از مردم کلنجر. اهل کلنجر. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلنجر شود. || (اِ) نام...
-
سلمان ثانی
لغتنامه دهخدا
سلمان ثانی . [ س َ ن ِ ثا ] (اِخ ) لقب وی مولانا عارفی است . شخصی در غایت فضل و کمال فصاحت و بلاغت بود و شعر روان او صافی و روانتر از آب زلال ، و بسیار خوش محاوره و مجادله و مردم او را سلمان ثانی میگفته اند. زیرا که چون بدرد چشم گرفتار بوده ، و جواب ...