کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هریس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هریس
لغتنامه دهخدا
هریس . [ هََ ] (معرب ، اِ) طعامی که از گوشت و حبوبات ترتیب دهند و بهترین آن آن است که از گندم و گوشت مرغ سازند. (منتهی الارب ). طعامی از دانه ٔخردشده و گوشت و در النوادر آمده است : دانه ٔ خرد شده بوسیله ٔ مهراس پیش از آنکه پخته شود و چون پخته شود هری...
-
هریس
لغتنامه دهخدا
هریس . [ هَِ ] (اِخ ) از بخشهای پنجگانه ٔ شهرستان اهر. حدود آن : از شمال بخش مرکزی اهر و از جنوب بخش بستان آباد و از خاور بخش مهربان و از باختر بخش ورزقان است . دهستان خانمرود با 16 آبادی و 11228 تن سکنه و دهستان بدوستان با 36 آبادی و 19919 تن سکنه ج...
-
هریس
لغتنامه دهخدا
هریس . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از بخش ورزقان شهرستان اهر که 367 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ابری و چشمه ها و محصول عمده اش غله ، حبوبات ، سردرختی و انگور و شغل اهالی زراعت و باغداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
هریس
لغتنامه دهخدا
هریس . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان مراغه که دارای 189 تن سکنه است . محصول عمده اش غله و نخود و بادام و کرچک و زردآلو و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
هریس
لغتنامه دهخدا
هریس . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از شرفخانه از بخش شبستر شهرستان تبریز. دارای 1192 تن سکنه و آب آن از چشمه است . محصول عمده اش غله و حبوبات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
هریس
لغتنامه دهخدا
هریس . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان هریس شهرستان سراب که دارای 2055 تن سکنه و آب آن از چشمه است . محصول عمده اش غله و حبوبات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
هریس
لغتنامه دهخدا
هریس . [ هَِ ] (اِخ ) مرکز بخش هریس و دهستان خانمرود از شهرستان اهر. دارای 5499 تن سکنه است . محصول عمده اش غله و حبوبات و سردرختی و کار مردم زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
هریس
لغتنامه دهخدا
هریس . [ هَِ ](اِخ ) دهی است از بخش سنجد شهرستان هروآباد که دارای 618 تن سکنه است . محصول عمده اش غله و حبوبات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
واژههای همآوا
-
حریث
لغتنامه دهخدا
حریث . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) ابن أبی حریث . از ابن عمر روایت دارد. اوزاعی او را تضعیف نموده ، ابوحاتم گوید: سخنانش قابل احتجاج نیست . پسر ابوحاتم از پدرش نقل کند که بخاری او را داخل ضعفاء میشمرد. ساجی گفته است که در حدیث قابل اتباع نیست . عقیلی و ابن ال...
-
حریث
لغتنامه دهخدا
حریث . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) ابن جابر الحنفی . او در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین علی بود و به بعض روایات در همان جنگ عبیداﷲبن عمر را که در جیش معاویة بود او بکشت .
-
حریث
لغتنامه دهخدا
حریث . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) ابن حسان . رجوع به ابی السوار حسان ... شود.
-
حریث
لغتنامه دهخدا
حریث . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) ابن زید الخزرجی . صحابی است . وی با برادر خویش غزوه ٔ بدر را درک کرده و بعلاوه حریث غزای احد را نیز دریافته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
حریث
لغتنامه دهخدا
حریث . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) ابن زیدالخیل الطائی . صحابی است و پدر او نیز از صحابه است . و او با برادر خود مکنف در جنگهای با اهل رده در رکاب خالدبن ولید بوده است . (قاموس الاعلام ترکی ) (تاریخ گزیده ص 221).
-
حریث
لغتنامه دهخدا
حریث . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) ابن سلمة الانصاری . صحابی است . (قاموس الاعلام ترکی ).