کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هریرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هریرة
لغتنامه دهخدا
هریرة. [ هََ رَ ] (اِخ )ناحیتی است که آخر دهناء باشد. (از معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
ابن ابی هریره
لغتنامه دهخدا
ابن ابی هریره . [ اِ ن ُ اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) ابوعلی . از علمای شافعی . او راست : کتاب المسائل . کتاب التعلیق فی الفقه و المسائل . (ابن الندیم ).
-
واژههای همآوا
-
حریرة
لغتنامه دهخدا
حریرة. [ ح ُ رَ رَ ] (اِخ ) (یوم ...) یکی از أیام عرب . چهارمین مرحله ٔ حرب الفجار است که در حریرة نزدیک عکاظ رخ داد. و خداش بن زهیر درباره ٔ آن گوید : و قد بلوکم فابلوکم بلائهم یوم الحریرة ضرباً غیر تکذیب .(مجمع الامثال میدانی ) (معجم البلدان ).
-
حریرة
لغتنامه دهخدا
حریرة. [ ح ُ رَ رَ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک نخله ، میان ابواء و مکه که چهارمین جنگ از حرب الفجار آنجا رخ داد و نام آن واقعه یوم الحریرة است . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
ابومریم
لغتنامه دهخدا
ابومریم . [ اَ م َ ی َ ] (اِخ ) مولی ابی هریرة. تابعی است .او از ابی هریره و از او معاویةبن صالح روایت کند.
-
ابویحیی
لغتنامه دهخدا
ابویحیی . [ اَ بو ی َ یا ] (اِخ ) قیس . تابعی است . او از ابی هریرة و از او بکیربن هریرة و از او بکیربن اشج روایت کند.
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ابی هریرة. رجوع به حسن بن حسین بن ابی هریره شود.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی هریره . حسن بن حسین بن ابی هریره . فقیه شافعی . او راست : شرح مختصر مزنی .وفات 345 هَ . ق . و رجوع به ابن ابی هریره ... شود.
-
هریزة
لغتنامه دهخدا
هریزة. [ هَُ رَ زَ ] (اِخ ) موضعی است در دهناء. (منتهی الارب ). رجوع به هریرة شود.
-
ابوالمنهال
لغتنامه دهخدا
ابوالمنهال . [ اَ بُل ْ م ِ ] (اِخ ) تابعی است . او از ابی هریره و از او سدی روایت کند.
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) تابعی است .او از ابی هریره و از او معاویةبن صالح روایت کند.
-
ابوعطاف
لغتنامه دهخدا
ابوعطاف . [ اَ ع ِ ] (اِخ ) الازدی . تابعی است . او از ابی هریره و جریری از وی روایت کند.